یادی از فرزانه کابلی

یکی از فیلمهای قدیمی را می دیدم. نقش کوچکی را «فرزانه کابلی» ایفا می کرد.

آن روزهایی که اولین بار این فیلم را دیدم؛ یادم آمد. بر میگشت به ایام کودکی من. همان روزها، همیشه تصویر این زن من را ناراحت می کرد. احساس می کردم آدم فاسدی است!

البته بعدها فهمیدم از رقاصان زمان شاه بوده. و بعدا توبه کرده مثلا، و بازیگر شده!

این هم از توبه های نمایشی نظام مقدس! کسی که فیزیک و روحیاتش چیز دیگری است؛ مگر با یک توبه لفظی عوض می شود؟ بازی هم که می کند؛ چادر هم که سر می کند؛ حرف هم که می زند؛ انگار در حال فتنه به پا کردن است!!

البته نه فتنه سبز! بلکه «فتنه سیاه».

گاهی پیش خودم فکر می کنم امثال اینها؛ عزت انتظامی، محمدعلی کشاورز، ایرج راد، علی نصیریان، فخری خوروش و دهها نفر دیگر که بخاطر حمایت امثال رهبر معظم، اجازه فعالیت گرفتند؛ آیا کاری جز کاری که زمان شاه می کردند؛ کردند؟

بله، در منطق آقایان، هر که با ما بود، هر که زیر علم ما آمد، خوب است! و هر که با ما نبود؛ تحت ولایت ما نیامد؛ حتی اگر نمازخوان و عابد و زاهد هم باشد؛ اصلا مسلمان نیست.

و این است که شما اکنون، ولایت مداران دو آتشه نظیر بروبچه های هیات رزمندگان را که می بینید؛ کوچکترین تقوایی در آنان مشاهده نمی کنید. چرا که اصلا تقوا در منطق آقایان وجود ندارد. هر چه هست و هست؛ "گوسفندی" است که باید به مقدار معتنا به موجود باشد!

باید بنده ی ولی امر بود نه بنده ی خدا! برای همین است که مقرب ترین بندگان این ولایت را شما در قالب «سعید تاجیک» و «حسین قدیانی» می یابید! که صد رحمت به «شعبان بی مخ» وقتی که تازه عرق خورده بود!!

خدایشان رحمت کند! و همه را با هم محشور فرماید!!

ان شاء الله تعالی!

 

 

هیچ نظری موجود نیست:

تــصـــویــــر روز

تــصـــویــــر  روز