فراق

بنام الله
روزها می گذرد. و باران فراق همچنان می بارد. فراق از چیزی که نداریم. و کاش بدانیم آن چیست.
خدا را فراموش کرده ایم. ایمان به او را کنار گذاشته ایم. و عمل برای او را به کل ترک کرده ایم. و آنچه برایمان مانده، ناآرامی ها و ترس ها و حرمان هاست. و شکایت می کنیم که چرا خوشبخت نیستیم. شکایت از نبودن چیزهایی می کنیم که خیال می کنیم داشتن آن ها ما را به سعادتهایی می رساند که هیچ وقت نداشته ایم.
نمی دانیم که همین الان خوشبختیم . اما نمی توانیم خوشبختی مان را ببینیم. نمی توانیم شکر داشته هایمان را بکنیم. نمی توانیم بدانیم خوشبختی همین چیزهایی است که داریم. فقط باید ببینیم شان.
خدا را از دست داده ایم .
عمل برایش را کنار نهاده ایم.و شکایت می کنیم که چرا خوشبخت نیستیم.
...



شگفت آور

بنام خدا

کسانی که با ادبیات مقام معظم رهبری آشنایی دارند، می دانند او چگونه از کنایات استفاده می کند. به در می زند تا دیوار بشنود. و دیروز در سخنرانی کنفرانس فلسطین؛ اتفاق شگفت آوری افتاد.

تاکنون همه فکر می کردند رهبری قرار است در انتخابات پیش رو، به طور محکمی از احمدی نژاد حمایت کند. و او تقریبا رییس جمهور حتمی آینده است. گرچه بعد از آمدن اوباما، کمی شک به این پیش بینی رسوخ کرد. بعد، در چند هفته اخیر، این شایعه قوت گرفت که رهبری در یکی از دیدارهای خصوصی شان، گفته اند "خاتمی، بهترین گزینه است"

اما آنچه دیروز اتفاق آفتاد چه بود؟

می دانیم اولین و معروف ترین ساید حامی میرحسین، سایت کلمه بود. و شعار آن هم "کلمه توحید و توحید کلمه" است. و رهبری دیروز بطور کنایی و با تاکید از این عبارت در وسط آن سخنرانی استفاده کرد.


و این یعنی حمایت رهبری از میرحسین!

باور کنید!




فرشتگان!


بنام خدا
نمی دانم کدام کتاب جان اشتاین بک بود. شاید شرق بهشت بود.
داستان دو برادر در یک مزرعه در آمریکا؛ که شبی دختری جوان را می بینند. و یکی از برادرها او را فرشته ای لطیف تصور می کند. و دیگری او را شیطان می بیند.
و این اتفاقا همان تصور رایج مردان است نسبت به زنان. گروهی آنان را فرشتگانی پرستیدنی می بینند. مخصوصا که جوان و زیبا باشند!! و گرهی هم اتفاقا همان جوان های زیبا را شیاطینی می انگارند که دنیا را به فساد کشیده اند.
کدام سخن درست است؟
زن واقعا کدام است؟ باید گفت هر دوی این تصورات، بخاطر قضاوت در شرایط هیجانی انسان است. و اگر با آرامش فکر کنند، حقیقت را راحتتر را در می یابند.
اما تفکری که قرآن معرفی می کند، انسان بودن زن است. "من ذکر او انثی" قرآن انسان را مرد نمی بیند که زن فرشته ای باشد یا شیطانی در کنار او.
قرآن انسان را به دو گونه می بیند: زن و مرد. هر دو انسان اند. پس همان طور که مردان، خوب و بد دارند؛ زنان هم خوب دارند و بد. هیچ کدام شیطان یا فرشته نیستد. اما زن خوب هست; و زن بد هست. همانند مرد.
و واقع امر این است تکیه ی بیشتر از حد بر جنسیت، دوری از عقلانیت است. زن و مرد بیش از آنکه با هم تفاوت داشته باشند، به هم شبیه اند. روح انسانی، بیشتر از 99 درصد انسان را فراگرفته است. و بخش جنسیتی، همان مقدار کم مانده است.
پس هم را انسان ببینیم... با همه اشتباهات یک انسان و همه روح بلند یک انسان; که گاه از فرشته ای هم بالاتر می رود.

پیروزی



بنام خدا

گاهی انسان در زندگی، به شرایطی می رسد که وابستگی به یک نقطه عالی را با بند بند وجودش حس می کند. و همه وجودش آن نقطه را احساس می کند. در همین شرایط است که می فهمید برای رسیدن به پیروزی، یا کمال یا نجات و یا خوشبختی، باید چه کند.

آن نقطه همان خداست. هر گونه که توضیحش دهیم. و هر عنوانی که برایش بگذاریم. اما هست. و کاملا هم مفهوم است.

اما سخن این نیست. بلکه سخن اصلی آن است برای رسیدن به آن باید چه کرد. و همین لحظه هاست که به انسان بدون هیچ مقدمه ای می آموزد باید چه کند. چگونه این راه را باید رفت.

باید رفت و نه آنکه از آن راه حرف زد. آن راه اصلا حرف زدنی نیست. رفتتی است. در این لحظات انسان با تمامی ذرات وجودش حس می کند باید چگونه باشد تا خود پیروزی ها به سوی او بیاید.

رمزی در کار است. و این رمز همان رمز همیشه گفته شده است. همان تقوا. همان ورع. همان تزکیه نفس. همان ها که قرنها پیش در قرآن گفته شده. و خیلی هنوز آن گفته شده را نمی فهمند.

و انسان در چنین لحظاتی، بدون شنیندن آن گفته ها، می تواند تمام این رموز را نه با ذهنش، که با وجودش درک کند.

پیروزی نزدیک است، در هر میدانی که بخواهیم. و اگر این میدان، راه خود خدا باشد؛ چه نیکو. که :

و ما النصر الا من عند الله العزیز الحکیم.





تــصـــویــــر روز

تــصـــویــــر  روز