خدایا..! بارپروردگارا !.. عزیزا !..

رفتم توی این سایت بولتن نیوز؛ که بخشی از ارتش سایبری ایران است و برای منافع نظام کار می کند. یک نظر دوپهلو گذاشتم که به دو صورت می شد تاویلش کرد. از این جهت که آنها این نظر را تایید کنند و نشر دهند. نظرم این بود:
 به نظر من که الان درست همان زمان است که باید با سران فتنه برخورد شود. به نظر من این خواست فقط ذوالنور نیست. خواست تک تک ایرانیان است. که از این اوضاع خسته شده اند.
سلام خدا بر کسانی که در حیاتشان خار چشم ظالمان بودند. و با مرگشان طوفان به پا کردند. و درود خدا بر کسانی که با بودنشان ایرانیان را بیدار کردند. و با رفتنشان زلزله فراهم می کنند.
خدایا! به ذوالنور و مصلحی و طائب توانی بده بتوانند بزرگانشان را راضی کنند که برخورد با سران فتنه را آغاز کنند... بارپروردگارا ...


در نظر اول گویی من از دشمنان سران فتنه ام و از فرط بسیجی بودن، دارم دیوانه می شوم! که انگار آقایان هم همین وجه را گرفته اند و نظر من را تایید کرده اند!.. اما خوب که دقت کنیم این نظر، معنی ِ دیگری هم دارد!
من دارم می گویم اتفاقا الان درست همان زمانی است که باید موسوی و کروبی را بگیرند! که بعد از تونس و مصر، ایران طوفان خواهد شد. و زمانش دقیقا هم الان است. 
دقت که کنید؛ منظور از کسانی که با مرگشان طوفان به پا کردند؛ آقای منتظری بود. و منظور از کسانی که با رفتنشان زلزله فراهم می کنند؛ موسوی است.
خدا وکیلی این نظر من معنی دیگری هم می توانست داشته باشد؟!
انگار ارتش سایبری ایران؛ با اینکه همه دکتر(!) هستند؛ اما عُرضه مُرضه یُخ!!
آدرس صفحه مورد نظر در بولتن نیوز که نظر من در آن فعلا چهاردمین نظر است؛ ایــــنــــجــــاست!

شهیدان سبز

با خبر شدم اخیرا بنیاد شهید با رفتن در خانه جانباختگان حوادث سال 88 به آنها کارت بنیاد شهید می دهد!
ظاهرا آقایان به شهید بودن کسانی که نهادها کشته اند؛ اذعان دارند. این خبر را در یکی از وبلاگ ها خواندم که ظاهرا خودش از بسیجیان خیابانی سال گذشته بوده است. که به شدت هم به شهید دانستن جانباختگان اعتراض کرده است.
این وبلاگ را در ایـــــنـــــجــــا می توانید بخوانید.
وی دو عکس هم که ادعا دارد اسناد بیناد شهید است؛ ارائه کرده است:

کروبی سکته کرد!!


این خبر را از سایت های دیگر عینا نقل میکنیم:

خبری که امروز به طور ناگهانی کل فضای خبری اینترنت را تحت تاثیر قرار داد، خبر سکته مهدی کروبی از معترضان به نتیجه انتخابات ایران بود که خوشبختانه پس از ساعاتی این خبر از سوی ایشان تکذیب و اعلام شد که به سلامت در منزل بسر می برند.
این خبر را برای اولین بار سایت ندای انقلاب با 3 عکس از مهدی کروبی در بستر بیماری منتشر و البته بعد از مدتی این خبر را از روی سایت خود حذف کرد.به نظر می رسد این یک پروزه برای تضعیف سازی روحیه جنبش سبز از طرف سپاه پاسداران و ارتش سایبری ایران طرح ریزی شده بود که خوشبختانه در این پروژه هم شکست خوردند. 
اما پروژه چگونه برنامه ریزی شده بود؟
ابتدا سایت سازمان امنیت سپاه با نام "ندای انقلاب" این خبر را بر روی خروجی خود با 3 عکس از مهدی کروبی در بستر بیماری قرار داد بلافاصله برای اینکه خبر را را رسمیت بیشتری بدهند سایت اصلی سحام نیوز(sahamnews.org) را از دسترس خارج و سایت دیگری با دومینی نزدیک به سحام نیوز (sahamnew .org) را طراحی و راه اندازی کردند و تعدادی از اعضای ارتش سایبری در بالاترین لینک هایی با عنوان سکته کردن و بستری شدن مهدی کروبی در CCU را با آدرس جعلی سحام نیوز به اشتراک گذاشتند. در نگاه اول پس از وارد شدن به این سایت کسی متوجه ساختگی بودن آن نمیشد. اما پس از آن که سایت های خبری و هوادار جنبش سبز این خبر را در سایت و بلاگ های خود به اشتراک گذاشتند، رسول منتجب نیا قائم مقام حزب اعتماد ملی این خبر را تکذیب کرد، و سایت آینده در خبری با عنوان ماجرای سکته کروبی چه بود؟ عکس ها را متعلق به 10 سال قبل و مربوط به دوران ریاست وی در مجلس ششم دانست. سایت های دیگر هم ساختگی بودن سایت سحام نیوز و از دسترس خارج شدن سایت اصلی را اعلام کردند. در نتیجه این خبررسانی، سایت ساختگی به سرعت از دسترس خارج و سایت سحام نیوز مجددا فعال شد. 
اما سایت سحام نیوز جعلی را چه کسی طراحی کرده بود؟
با عکس این سایت جعلی و خبر مربوط به بستری شدن مهدی کروبی در CCU ، کسانی که با سایت سحام نیوز آشنا بودند، میتوانستند متوجه جعلی بودن ان به دلایل زیادی بشود. اما نکته جالب خبر عکس مهدی کروبی در بستر بیماری است که لینک این تصویر با ای پی آن درج شده نه اسم دومین. اگر ای پی این عکس را در مرورگر وارد کنید شما را به سایت جوان آنلاین روزنامه رسمی سپاه پاسداران مرتبط می کرد! می شد فهمید این سایت به دست اعضای سایت جوان آنلاین طراحی شده که توانسته اند عکس را در سرور خود آپلود نمایند! اما نکته جالب دیگر آنکه خبر بستری شدن مهدی کروبی در سایت جوان آنلاین که عکس آن مربوط میشود به لینکی از سایت ندای انقلاب که اولین سایتی بود که این خبر را اعلام کرد.
به نظر می رسد این پروژه توسط ارتش سایبری سپاه چنان به سرعت و ناشیانه انجام گرفته که در تمام مسیر ردپایی از خودشان در سایت ها قرار داده اند..


مهره های سوخته؟

اخیرا جناب مصباح سخنانی تکراری فرموده اند که فقط بخشی از آن توجه من را جلب کرد. 
آقای مصباح! شما که زبان اسلام ناب محمدی هستید؛ و مطلق گرایی همه وجودتان شده است؛ شرم نکردید از عبارت "مهره هایتان سوخته است" استفاده کردید؟ نکند شما هم خدای ناکرده اهل شطرنج و نرد و ورقبازی هستید؟!! زهی شرم!


به گزارش ایسنا، مصباح يزدي در ديدار جمعي از طلاب حوزه‌هاي علميه که در نمازخانه مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره) برگزار شد، با تأکيد بر اين‌که شکرگزاري نعمت‌ها، بهترين راه ترقي و تکامل بشريت است، اظهار داشت: برخي انسان‌ها شکرگزاري خداوند را از روي خوف و يا شوق نعمت‌هاي او انجام مي‌دهند، ولي بهترين نوع عبادت، براي شکرگزاري است.
رييس مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره)، شناخت نعمت‌ها را نخستين گام در راه شکرگزاري معرفي کرد و گفت: انسان براي اين‌که شکرگزار باشد، در مرحله نخست بايد نعمت‌هاي الهي را شناسايي کند و بداند که تمامي نعمت‌ها از سوي خداوند است؛ در اين شرايط، فطرت قدرشناس انسان بيدار مي‌شود و نعمت‌هاي خدا را شکر مي‌کند.
وي شکرگزاري لفظي را براي قدرداني از نعمت‌هاي خداوند ناکافي برشمرد و اظهار داشت: انسان بايد در عمل شکرگزار خداوند باشد. براي اين کار بايد از نعمت‌هاي خداوند درست استفاده کرد و در راهي که رضايت خداوند در آن نيست وارد نشود.
مصباح يزدي پيروزي انقلاب اسلامي ايران را بزرگترين نعمت خداوند برشمرد و خاطرنشان کرد: در دوره طاغوت، مسائل سياسي ما در دست کشورهاي استعمارگر و دربار طاغوت بود و نيروي نظامي ايران نيز نوکر امريکا و وسيله‌اي براي سرکوبي دشمنان آمريکا بودند. از نظر اقتصادي در وضع بدي بودند و از نظر ديني و فرهنگي هم شرايط نامناسبي در جامعه حاکم بود.
وي به اختلاف آرایش با بنیانگذار جمهوری اسلامی اشاره ای نکرد و گفت: خداوند به دست رهبري فرزانه و خداشناس نظام جمهوري اسلامي را در اين کشور ايجاد کرد و به ملت ايران عزت و سربلندي داد و آنها را از شرايط نامناسب گذشته رهايي داد. در اين شرايط بر ماست که قدر اين نعمت را بدانيم و همواره شکر آن را به جاي آوريم.
رييس مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره) با اشاره به اينکه خداوند انقلاب را در اين 33 سال در برابر تمامي فتنه‌هاي و نيرنگ‌هاي دشمنان در امان داشته است، اظهار داشت: در جريان فتنه اخير نيز دشمن طرح خود را اجرا نمود ولي به لطف خداوند، نقشه شوم آنها برملا و نابود شد و مهره‌ها آنان نيز سوختند.
وي تأکيد کرد: در مقام شکرگزاري اين نعمت بزرگ خدايي بايد انقلاب را حفظ کنيم و دست دشمنان را از صدمه زدن به آن کوتاه نماييم.
 


این تحلیلگران برای کی کار می کنند؟!

داشتم تلویزیون می دیدم. یک آقای کارشناس باشخصیتی آمده بود داشت قیام های مردمی خاورمیانه را تحلیل می کرد. می گفت: نگاه کنید! حوادث تونس عینا مثل زمان انقلاب 57 ما بود! همه چی اش!
من دیدم راست می گوید. حوادث تونس و اخیرا مصر و به زودی بعضی جاهای دیگر؛ هیچ شباهتی به ماجراهای سال 88 ما نداشت. الان مردم در مصر به خیابان آمده اند. با پلیس ضدشورش درگیر شده اند. جمعیت شان زیاد است. شعار می دهند. خواستار برچینی اصل نظام هستند. به شخص اول مملکت ناسزا می گویند. قرار های تظاهرات را در اینترنت می گذارند. و بخصوص از فیس بوک استفاده می کنند. اینها چه ربطی داشت به جنبش سبز در ایران؟ اصلا در ایران مگر از اینکارها می شد؟ هان؟
درایران چند نفر آمده بودند فتنه به پا کنند. اغتشاش کنند. کارهای بد کنند. همه محارب بودند. به قول وزیر کشور ما: هر کسی تظاهرات آرام بکند؛ محارب است و باید اعدام شود. اما مصری ها از این وزیر کشورها ندارند. مردم مصر هیچکدام هم محارب نیستند. کارشان هم فتنه نیست. اغتشاش هم به حساب نمی آید. کارهایشان کارهای بسیار خوبی است. و در برابر دیکتاتور است. قرآن هم بر سر نیزه نمی کنند. در برابر علی زمان هم نایستاند. با خدای متعال هم محاربه نکرده اند. یک مختصر شورشی کرده اند که خیلی شباهت دارد به جوانمردانی که در سال 57 انقلاب کردند.
اصلا چه ربطی دارند به فتنه گران از خدا بی خبری که جلوی ماموران خدوم و زحمت کش نیروی انتظامی ما ایستاده بودند و هدفشان شورش و بلوا در کشور و از بین بردن وحدت ملی و تمامیت ارضی مملکت بود؟
راستی یک چیزی یادم آمد. شاه هم در بحبوحه ی حوادی 57 یک بار آمد به تلویزیون؛ گفت: اینها که در خیابانها شورش و بلوا به پا می کنند؛ قصد دارند کشور را پاره پاره کنند؛ امنیت عمومی را از بین ببرند؛ تمامیت ارضی را له و لورده کنند.
به عبارتی می خواست بگوید: این قدر فتنه نکنید ای سران فتنه.
اما کسی حرفش را گوش نداد... انقلاب شد... شاه فرار کرد... بعد هم مُرد.
راستی؛ حوداث مصر و تونس هم عجب شباهتی دارد به انقلاب 57. اصلا هم به قیام مردمی 88 شبیه نیست.
گفته باشم که بدانید.

روز 25خرداد چه کرد؟


آنچه در ادامه می آید؛ منتشر شده در یک روزنامه های اروپایی است. و استنادی است به اسناد ویکی لیکس. و از آنجایی که اشاراتی دارد به حوادثی که در پیش چشم ما اتفاق افتاده و به سرنوشت ما مربوط است؛ آن را بازنشر می کنیم. واضح است درستی یا غلطی این اخبار؛ بر عهده ی آن روزنامه است و همچنین مجموعه اسنادی که ویکی لیکس منتشر کرده؛ که نه می توان صحت شان را تایید کرد و نه می توان به کل منکرشان شد.
"رادیو اگر" همچنین نوع ادبیاتی را که در این مقاله در مورد افراد به کار رفته؛ تایید نمی کند و برعهده نمیگیرد.
------------
ایران درحال گذر از حکومتی دین سالار به دیکتاتوری نظامی است. درحالیکه نفوذ روحانیت کم می شود سپاه پاسداران هرچه بربخش های وسیعی از سیاست و اقتصاد دست می یازد. این مطلب از اطلاعاتی بر می آید که «وِلت اَم زونتاگ» از محافل امنیتی غربی دریافت کرده و با سندهای تاکنون منتشر شدۀ ویکی لیکس هم که در اختیار روزنامه است تأیید می شود.

پایتخت جمهوری آذربایجان، باکو، چیزی مانند ایستگاه شنود آمریکا در ایران است. پیام های مخابره شده از سفارت آمریکا در باکو کلیدی برای فهم بحران های درونی و غیرشفاف ایران به دست می دهند: مسئلۀ اصلی گرد این محور است که بعد ازعلی خامنه ای چه می شود. سلامتی «رهبرانقلاب» که سالخورده است شکننده ارزیابی می شود، از این رو سفارت آمریکا درباکو در 19 نوامبر 2009 با وزیر خارجۀ آذربایجان اِلمار محمدیاروف احتمال هایی را در مورد مرگ او به بحث می گذارد. خلاصه: به گفتۀ محمدیاروف مهم این خواهد بود که نیروهای امنیتی جانب چه کسی را بگیرند، و این شخص همچون گذشته رئیس جمهور محمود احمدی نژاد است.

چه بسا وضعیت بد سلامتی خامنه ای یک دلیل باشد که چرا احمدی نژاد و نیروهای امنیتی که متحد اویند درانتخابات ژوئن 2009 دست به تقلب گسترده زدند – تا قدرت خود را حفظ کنند. دست کم از بین سه احتمال، این احتمالی است که طبق گفتۀ سفارت آمریکا در یکی از سندهای منتشر شدۀ ویکی لیکس مورد پذیرش بیشتر آدم هایی است که در ایران با آنها تماس دارند.

اعتراض های مردم به تقلب در انتخابات آن قدر گسترده بود که خامنه ای ظاهراٌ در ابتدا مردد بوده که چه باید بکند. رئیس جمهور آدربایجان الهام علی اف به معاون وزارت خارجۀ آمریکا جیمس اشتاینبرگ گفته لحظۀ تعیین کننده وقتی بوده که خامنه ای در اوج اعتراض ها سوار هلی کوپتر شده تا خودش تصویری از اوضاع به دست آورد. علی اف گفت در واقع نامزد مخالفان موسوی انتخابات را برده بوده است: «وی با اختلاف زیادی برنده شد. ما از این نکته اطمینان داریم. مشارکت مردم غیرقابل تصور و 90 درصد بوده و در شمارش آراء دستکاری های زیادی شده است.» وقتی اعتراض ها بیشترشد خامنه ای، به گفتۀ علی اف و با استناد به «منبعی که خوب به رویدادها نزدیک بوده» در هلی کوپتر بر فراز تظاهرکنندگان پرواز کرده است. در سند محرمانه که بالای نامه نشان می دهد به سیا هم ارسال شده آمده: «وی یک میلیون نفر را درخیایان ها دید. در این لحظه بود که دچار ترس شد و تصمیم گرفت از احمدی نژاد به هر قیمت حمایت کند.»

به گفتۀ علی اف این به معنای بن بست برای ایران بود زیرا «روحانیون نمی توانند اقتصاد را اداره کنند.» اینکه سرکوبی تظاهرات به بحران اقتصادی منجر شد در سند محرمانه ای به تاریخ 24 دسامیر 2009 آمده است. در اینجا از 29 درصد کاهش تولید در فولاد و بنزین صحبت می شود زیرا حکومت در مؤسسه های دولتی پاکسازی کرد و جای مدیران با تجربه را به افراد احمدی نژاد داد.

به نظرسفارت آمریکا این نیروهای امنیتی هستند که هرچه بیشتر به ادارۀ اقتصاد می پردازند. به گفتۀ سفارت ابزاراین نظامی کردنِ اقتصاد «سیاست خصوصی سازی» است که «انقلاب درانقلاب» به شمار می رود و ساختارهای داخلی ایران را به شدت تغییر می دهد. در گزارشی در بارۀ سیاست خصوصی سازی ایران و با استناد به منابع متعدد آمده این سیاست «تقسیم رقابت آمیزِ قدرت اقتصادی و درنتیجه قدرت سیاسی ببن جناح های حکومت است که درآن عواملی از سپاه پاسداران و بسیج همراه با رئیس جمهور احمدی نژاد تازگی گروه های دیگر را کنار زده اند.» سفارت می گوید بخش دولتی حدود 80 در صد اقتصاد را در دست دارد.

گزارش سفارت از رئیس اتاق بازرگانی ایران نقل قول می کند که خصوصی سازی را در سپتامبر 2009 «مضحکه» نامیده بود. در سند می آید موضوع در واقع کشمکش میان بازیگران مختلف حکومتی است. طبق این سند از پایان سال 2008 و به ویژه از ژوئن 2009 ترجیح گستردۀ شرکت های سپاه و بسیج دیده می شود که به زیان بنیادهای مذهبی است که با آیت الله های پرنفوذ مربوطند و نیز به ضرر بازیگران دیگر مانند صندوق بازنشستگان. بر اساس سند برای خصوصی سازی شرکت مخابرات تنها به شرکت هایی اجازه داده شد که پشت سر آنها سپاه قرار دارد، شرکت های مشابه جواز بانک دریافت کردند. ازاین گذشته برنامه هایی دردست دست که فولاد اصفهان و راه آهن و معدن و ایران خودرو را ازطریقِ شرکت های صوری به سپاه بدهند. متخصصان با تجربه را هرچه بیشتر از مدیریت شرکت های بزرگ کنار گذاشته اند.

ازسال های دهۀ نود افزایش فعالیت های اقتصادی سپاه مشاهده می شود که در زمان احمدی نژاد بیشتر شده است. کارشناسان ارزیابی می کنند که سپاه در این مدت 30 درصد اقتصاد را به دست گرفته است، به ویژه در بخش ساخت وساز و انرژی. به ویژه قراردادهای دولتی عرصۀ جذابی برای سپاه است، اینجاست که می توانند نفوذ سیاسی خود را هم به کار بزنند. طبق گزارش نشریه ها شرکت ساختمانی و مهندسی خاتم الانبیای سپاه از سال 2005 به این طرف 750 مناقصۀ دولتی را به دست آورده است. اغلب شرکت های خصوصی حتی به خود جرأت نمی دهند در مناقصه ها پیشنهاد بدهند. سپاه برای در اختیار گرفتن شرکتهای دولتی تخفیف یا شرایط پرداختِ مناسب می گیرد. درحال حاضر سپاه هرچه بیشتر در زمینۀ انرژی وارد می شود.

پاسداران حکومت از نظرسیاسی هم نفوذ خود را می گسترانند. برای نمونه ایران تصمیم گرفته نهادهای امنیتی را تجدید سازمان بدهد. از آن جا که تشکیلات امنینی داخلی نتوانست جلوی نا آرامی ها را بگیرد «وزارت اطلاعات و امنیت» هرچه بیشتر قدرت خود را از دست می دهد و قراراست سپاه این وظیفه را برعهده بگیرد. بسیج که در نا آرامی ها به ویژه به عنوان نیروی سرکوبگر به کار گرفته شد مستقیماٌ تحت امر سپاه قرار می گیرد. طبق اطلاعات «وِلت اَم زونتاگ» قرار است برخی از بخش های وزارت اطلاعات در آینده به سپاه منتقل شود که وظیفه اشان بیشتر کارهای اطلاعاتی در داخل است. برای این منظور واحد مخصوصی ایجاد شده که عمدتاٌ قرار است با مخالفان حکومت مقابله و اعتراض ها را سرکوب کند.

برای انجام این وظایف – و برای جبران ناکامی های واحد قدسِ سپاه در آفریقا و افزایش شعاع فعالیت آن به آمریکای جنوبی – سپاه به پول بیشتر نیاز دارد. طبق اطلاعات محافل امنیتی غربی، رئیس جمهور احمدی نژاد ازاین رو پیشنهاد کرده پنهانی مبالغ میلیاردی را از طرح های عمرانی برگردانند. خامنه ای از قرار ابتدا از این پیشنهاد ناراحت شده است. استدلالش: اگر در دوران سخت اقتصادی معلوم شود حکومت میلیاردها را بویژه خرج بقای خود می کند برنارضایتی ایرانی ها خواهد افزود و ممکن است به نا آرامی های دیگ رمنجر شود. طبق اطلاعات «ولت ام زونتاگ» خامنه ای اما بعد از چند هفته قانع شده و مؤافقت کرده است. درنتیجه قراراست 4.5 میلیارد دلار بیشتراز آنچه رسماً پیش بینی شده به سپاه داده شود. طبق یک گزارش داخلی قرار است پول از جمله از بودجۀ بهینه سازی شبکۀ انرژی برداشته شود، یعنی از شرکت های مپنا و توانیر و وزارت نیرو. وزارت راه و ترابری هم قراراست پول بدهد که برای جاده سازی و آب و فاضلاب و زیرساخت های گاز برای مبارزه با آلودگی هوا در تهران پیش بینی شده بود. اما گزارش در پایان این پیشنهادها توصیه می کند که بخش های دیگر که «کمتر انفجاری» هستند شناسایی شوند.

یک بحران بالقوۀ داخلی به اقلیت بزرگ آذری مربوط می شود که تقریباٌ سی درصد جمعیت ایران را تشکیل می دهند. یک سند آمریکایی از باکو که در ویکی لیکس منتشر شده از در معرض تهدید بودن ایران با توجه به شورش احتمالی آذری ها یاد می کند. یک سند تعجب آور که دولت آذربایجان در باکو به آمریکایی ها ارائه کرده بسیار صریح تراست. در پیام محرمانه ای ازسال 2007 سفارت آمریکا یک ترجمۀ دقیق را از جمله برای سیا می فرستد. اگراین سند اصل باشد طرح سپاه را نشان می دهد خطاب به دفتر رهبر انقلاب. طبق این سند ایران نگران جدایی آذری های خود است و می خواهد جمهوری آذربایجان را که متحد آمریکاست بی ثبات کند: با قید: «کاملاٌ محرمانه» و «برای اقدام فوری»، درحالیکه تاریخ ناخواناست، با سرنامۀ سپاه درسند می آید: «با توجه به افزایش فعالیت های جدایی طلبانۀ پان ترکیست ها در جمهوری اسلامی، به ویژه در مناطق آذری نشین، اقدام عاجل شما برای مبارزه با فعالیت های جدایی طلبانه در شمال غربی کشورمان با ضروری است تا از این بخش ها دفاع شود. «باید» این جنبش ها را به عنوان عوامل ضد مذهب وابسته به قدرت های خارجی «قلمداد کرد» تا بدین وسیله ما این بار نیز این با چنین روشی از شور و هیجان مذهبی که به وفور در مردم ما یافت می شود سود بریم. (.. ) از اینرو ضروری است که شما کسانی را در جمهوری آذربایجان مأمور کنید که دریکی از روزنامه ها (طبق سند چند کلمه ناخواناست) دین، و بهترین کار این است، شخصیت های محبوب اسلام را مورد اهانت قرار دهند، ازجمله پیامبر (درود خدا براو).»

نامه را سرتیپ پاسدار یوسف شاکری امضا کرده است. در سند منتشرشده در ویکی لیکس آمده بدون اطلاع دقیق از اصل نامه نمی توان گفت آیا صحت دارد یا نه.

اگر یزید نبود، پینوشه هم نبود!

من هم قبول دارم شاه کار درستی نکرد. وقتی در روزهای ملتهب سال 57 بر صفحه ی تلویزیون ظاهر شد و آن سخنرانی معرفش را ایراد کرد: "صدای انقلاب شما مردم ایران را شنیدم!"
وقتی بن علی هم بر صفحه ی تلویزیون کشورش آمد؛ و خبر از اصلاحات امور و کنارگیری پس از پایان دوره ی ریاستش داد؛ باز هم کار درستی نکرد.
کار درست را کسانی کردند که گفتند: "هرگز عقب نشینی نخواهیم کرد." و در زمانی که مردم به خشم آمده بودند؛ خودشان را عصبانی تر نشان دادند. نیروهایشان را اگر چه اندک بودند, به خیابان ها فرستادند. زندان ها را آنقدر پر کردند که خودشان مجبور می شدند چند بار خالی اش کنند. بازداشتی ها را تحت شکنجه های جنسی قرار دادند. سپس برای آنکه همه مردم از آن خبر داشته باشند؛ خودشان منتشرش کردند و عاملان این گونه شکنجه را تحت تعقیب های نمایشی قرار دادند. و اگر چه خودشان را در منظر و ملا؛ مسلط و خیلی خشمگین نمایش دادند؛ بعدها معلوم شد که در آن دوران هشت ماهه؛ یک شب, خواب راحت نداشته اند!
کار درست را کسانی کردند که هر کار کردند؛ خودشان را محق نمایش دادند. ذره ای عقب نشینی نکردند. و تا بردن آبروی تمام حکومتشان در دنیا؛ ادامه دادند. تا نابودی بنیان های اعتماد ملی؛ پیش رفتند. فروپاشی اقتصاد کشور را بی اعتنا شدند. و سعی کردند به روزهایی که مردم از خشم، دیوانه میشوند؛ اصلا فکر هم نکنند.
کار درست را یزید کرد. که هر کار که خواست کرد. تا آخر ایستاد. و قدرت و درایت و ایستادگی اش را اطرافیانش تملق کردند.
کار درست را یزید کرد. که تا وقتی که از اسب هم افتاد, ایستاد. خوش بود. و خود را مسلط بر همه امور می دانست.
من معتقدم اگر یزید نبود, هیچگاه پینوشه نمی توانست بگوید: "برگی از درخت نمی افتد؛ مگر آنکه ما می فهمیم!!"

باخت

برایم جالب بود. یعنی خودم برای خودم جالب بودم!
دیروز که داشت مسابقه ی فوتبال ایران و کره پخش می شد؛ دعا کردم خدا کند کره ای ها برنده شوند!
واقعا این تیم ملی ماست؟ یعنی تیم ملت است؟ بیشتر تیم دولت است این. پس باید تیم دولتی ایران صدایش کنیم .
میگویم خوب شد که باخت!!

منکرین تمام عیار

منفی گرایی، متاسفانه آفتی است که به جان "منتقدین" می افتد. کسانی که احساس می کنند دوای همه ی دردها، انکار همه چیز است. انکاری که گاه بصورت فحاشی خودش را می نمایاند.
روی دیگر این سکه، جزم گرایی است. نوعی مطلق گرایی؛ که مبتلای به آن، نتیجه های عجیب و غریبی از حوادث می گیرد. و در این میان مذهبی بودن یا نبودن، فرقی در اساس ماجرا ندارد.
گاهی مانند زرقاوی، شیعیان را دشمنانی بدتر از آمریکا به حساب می آورد. و گاهی مانند ایرانیان مقیم خارج از کشور؛ در حمله ی به دین و سنت و حتی ادب و احترام، خودش را نشان می دهد.
و من می بینم که رسانه ای مانند خودنویس، که می تواند گوشه ای از دردهای این مردم را مرهم باشد، به همین بلای جانسوز مبتلاست.
خیال می کند با حمله به این و آنی که پرچمی را بلند کرده اند، می تواند خودش را تسکین دهد. گاهی به بنیان های دینی حمله می کند؛ و گاهی به رهبران جنبش سبز که جایی در دل مردم باز کرده اند. و در این میان است که برای خودکشی شاهزاده، خودکشان می کند!
آقای خودنویس! یا خانم خودنویس! یا هر موجودی که هستی! آیا باید به موسوی و کروبی حمله کنی چرا که از دوران طلایی ای حرف زده اند؛ و از تو اجازه نگرفته اند و نمی دانند که تو چقدر از آن دوران بدت می آید؟! هیچ چیز دیگری نیست که تو به آن بتازی؟ واقعا نیست؟ و در این میان قضاوت تو راجع به دوران پهلوی چطور بوده است؟ به نظرت دوران خوبی بود؟ تو شرم نمی کنی برای خاندانی خودت را به آب و آتش می زنی که با خون جوانان همین مردم کاخهایشان را ساخته بودند؟ تو هیچ انتقادی به فساد و سرکوب و دیکتاتوری زمان شاه نداری، که برای علیرضا پهلوی مراسم ختم گرفته ای؟... اگر سرکوبگران این روزهای ایران، منفورین نزد مردم ایران هستند؛ یقین بدان خاندان و عاملان پهلوی جایگاه بهتری نداشته اند.
اما تو خیال کرده ای با این منفی گرایی می توانی خودت را آرامش دهی. از فرط نفرت به چیزهایی که اندک اندک نمی دانی که چیست؛ به دامان منفورین و بدترهایی غلطیده ای. و موج انکار همه چیزت را مانند همه کسانی همچون خودت، به دین هم کشانده ای و مقالاتی منتشر کرده ای مانند "گفتمان محمد". در حالیکه در همان زمان، مقالاتی که از روابط پنهانی احمدی نژاد و آمریکا سخن می گفته را حذف کرده ای. راستی باور کنیم که در پشت پرده، دستانت در دستان یک نفر از واشنگتن قرار ندارد؟
قضاوت است یا پیش بینی، باید بگویم مردم به امثال تو اطمینان نخواهند کرد. تو زود افول خواهی کرد. تو و همه کسانی که به هیچ چیز اعتقاد ندارید. و این بی اعتقادی را یک نوع رشد حساب می کنید. در "لا اله" غرق شده اید. و هیچ گاه به ساحل نجات "الا الله" نرسیده اید.
شما سقوط کرده اید. در حالیکه خودتان نمی دانید.

کسی خودش را آتش خواهد زد؟

جنس به خیابان ریختن مردم در سال 88 بگونه ی خاصی بود. به عبارتی؛ این قشر خاص و تحصیلکرده بود که بخاطر خشمگین شدن از چیزهایی که احساس کرده بود, به خیابان آمده بود. و حرف اصلی این طیف از مردم هم، درخواست "آزادی" بود.
لکن آنچه در روزهای آینده با آن روبرو خواهیم بود، اعتراض طبقه فرودستی است که حرفشان، نان شب شان است.
امروز با عوض شدن روند اجرای قانون هدفمندی یارانه ها؛ عملا روی بد سکه ی این طرح دارد خودش را نشان می دهد. آنچه سردار ِ خوشنام "رویانیان" امروز اعلام کرد؛ و سهمیه 400 تومانی را هم به میزان ماهانه 60 لیتر اعلام کرد؛ می تواند کبریت ماجرا به حساب آید.
به نظر می رسد روزهای بد معیشتی مردم در حال نشان دادن خودش است. و شب عید امسال را بتوان روزهای ملتهبی پیش بینی کرد. روزهایی که طبقه پایین جامعه بخاطر بدی معیشت، به خیابانها بریزند. و اعتراف می کنم که هفته های بدی برای پلیس ویژه در پیش است. روزهایی که به هیچ وجه قابل مقایسه با برخوردشان با دانشجویان و تحصیلکرده ها نخواهد بود.
پایین شهری ها که چیزی برای از دست دادن ندارند؛ و چندان هم از بازداشت و زندان حساب نمی برند؛ می توانند کابوس سردار رادان ها را فراهم کنند.
روزهایی که راهپیمایی سکوت در آن معنایی ندارد. و هر چه هست و هست؛ فقط یک نام دارد: شورش!
حال باید پرسید بشکه ی باروتی که احمدی نژاد با طرح هدفمندی اش آماده کرده است؛ کی شعله ور خواهد شد؟ و آیا جوان سبزی فروش ما، چه زمان را برای خودسوزی انتخاب خواهد کرد؟

تــصـــویــــر روز

تــصـــویــــر  روز