سایه ها رخت می بندد

وقتی سایه نیروهای امنیتی در شهر نباشد؛ میزان واقعی آراء احمدی نژاد مشخص می شود!

این  مطلب جالب را بخوانید!

 

خودت را نباز، بسیجی!

یکی از بسیجیان کیبوردی نوشته است:

 

ما حاضریم احمدی نژاد را از دست بدهیم ولی هاشمی رفسنجانی هم بیاید برای اثبات خودش ولایت پذیری عملی و مصداقی خودش را پیش بکشد.

ما حاضریم احمدی نژاد عدم کفایت سیاسی از مجلس بگیرد ولی علیان مطهری و لاریجانی مجبور باشند تابعیت بی چون و چرا از آقا را بر رئیس جمهور تکلیف بدانند.

ما حاضریم احمدی نژاد فنا بشود ولی ذوب شدن در ولایت مبنا و محور رقابت سیاسی شود.

این سطح از پیشرفت فرهنگ سیاسی جامعه نیز از ثمرات ولایت مداری احمدی نژاد تا همین دیروز و ان شا الله امروز است.

باز هم ممنونتیم، احمدی نژاد!

 

فکر کنم همه دارند به توافق می رسند!

 

مصاحبه با رییس جمهوری که واقعا رای داشت!

مـصـاحـبـه ی جالبی را با بنی صدر (اولین رییس جمهور اسلامی ایران) دیدم:

 

به من گفتند که احمدی نژاد در دیدار با آقای خامنه‌ای، استعفایش را گذاشته است جلوی رهبر. گفته است یا این را بپذیرید یا این که آن حکم حکومتی‌تان را لغو کنید. او هم نپذیرفته است. نتیجه این است که یا آقای احمدی‌نژاد باید سرش را بیندازد پایین و برگردد به سر کارش که به معنای این است که در دو سال باقی‌مانده ریاست جمهوری، ایشان حالت یک آلت فعل بی‌مقدار است و پشم و پیله‌اش ریخته است. آن وقت تصدی امور کشور به طور مستقیم به آقای خامنه‌ای می‌رسد. اما اگر آقای خامنه‌ای جا بزند و بگوید که من قانع شدم و ایشان طبق قانون اساسی می‌تواند وزرا را تغییر دهد، در آن صورت «آقای ولی امر مسلمین جهان» شده است دو پول سبزی! این وضعیتی است که آقای خامنه‌ای خودش ایجاد کرده است و هر چه که پیش بیاید، در ‌‌نهایت ایشان بازنده است. بسیاری می‌گویند که آقای خامنه‌ای این وضعیت را ایجاد کرده است که رئیس جمهور استعفا بدهد و دفع شر کند. و او هم فرصت را مغتنم شمرده مقداری از مردم دلجویی کند و پیش از این که کار از کار بگذرد شاید بتواند وضعیت نارضایتی را جمع و جور نماید. به‌خصوص که شکست اجرای قانون یارانه‌ها هم به خوبی عیان شده است. اگر هم رئیس جمهور استعفا کند و پی کار خود برود، باز هم آقای خامنه‌ای بازنده است برای این که ایشان با آن بحران و هزینه، کودتای سال ۸۸ را ایجاد کرد، آن سرکوب‌ها و جنایت‌ها به دستور او انجام گرفت، سرانجام به اینجا ختم شد. این بی‌کفایتی مطلق او را می‌رساند. یعنی آقای رهبر اعتراف روشن و صریحی بر بی‌کفایتی خویش می‌کند که البته واقعا آدم بی‌کفایتی هم هست.

 

موشک جواب موشک!

یک مطلب جالبی موقع نماز به ذهنم افتاد!

دیدم الان دیکتاتور، چند ماهی است موسوی رییس جمهور بحق ملت ایران را در حصر خانگی شدید قرار داده است.

بعد دیدم قدرت جنبش سبز را هم باید دید! چرا که ما هم یک هفته است رییس جمهور تقلبی آنها را در حصر خانگی قرار داده ایم! و او نمی تواند سر کاری که لیاقتش را ندارد؛ حاضر شود!

خدایی! ما قدرتمندتریم یا دیکتاتور؟ که او بیست ماه میخواست موسوی را بگیرد، اما سرانجام توانست حصر خانگی را انجام دهد. آنهم با کلی لشگرکشی و تبلیغات تلویزیونی و دروغ های رسوا و ریختن اوباش جلوی خانه مردم و ... اما ما سه ماه نشده؛ پاسخ دادیم و احمدی نژاد را خانه نشین کردیم!

چه کیفی دارد!

(راستی از اینکه بدون اجازه آقایان نماز خواندم؛ معذرت میخواهم! می دانم کسی که ولایت نداشته باشد، نمازش هم قبول نیست! اما خوب، من نافرمانی می کنم و همچنان نمازم را می خوانم! و می دانم این نماز سرانجام شما را از پا خواهد انداخت! گرچه اصلا هم قبول نیست؛ و به کلی جرزنی می باشد!)

 

سوالی که دل انسان را می لرزاند!

اگر گفتید چرا سپاه از این ماجرای ناامیدکننده ای که برای حزب الله پیش آمده؛ و دل مقام معظم رهبری را خون کرده است؛ چندان ناراحت نیست؟

برای این!

 

نه، خدا وکیلی، خودت بگو!

این روزها را شاید ایّام شادی جنبش سبز بتوان نامید. اختلافات میان رفقا به مرحله پُرنشاطی رسیده است. و ما اگر «دشمن» باشیم (که به قول آقایان همیشه بوده ایم) پس روزگار "دشمن شادی" حضرات فرا رسیده است!

ماجرای اختلافات شدید به سران منحصر نیست. پیاده نظام هم بدجوری به جان هم افتاده اند!

وبلاگ آهستان (از مسوولین ارتش سایبری ایران) و وبلاگ ثابتی (از مسوولین بسیج دانشجویی) افتاده اند به جان هم!... یکی شیشه نوشابه دستش گرفته و دیگری باتوم شخص سردار رادان را آورده است! دیگری حکم آورده که می خواهم شخصا به کهریزک تحویلت دهم! دیگری هم دو تا از رفقایش را نشان می دهد که در  اوین بازجو هستند!.. خلاصه کار خیلی حیثیتی شده!

اما از آنجا که مقام آهستان بالاتر است؛ به نظر می رسد برنده ماجرا از قبل مشخص باشد!

یک کوچولو هم به همین برادرمان که می آید مرتبا در فضای سایبری آه می کشد، بگوییم:

عزیز دل برادر! همین مطلب آخرت  که نوشتی؛ نشانی نیست از بی بصیرتی شما پیروان ولایت؟ مگر می شود تو در خرداد 88 نماینده وبلاگی احمدی نژاد باشی؛ و فقط یک ماه بعد مطلب بنویسی: خداحافظ احمدی نژاد؟

مگر می شود تو برای کسی خودت را به آب و آتش بزنی؛ و جواز سرکوب صادر کنی؛ هزاران انسان بیگناه را به مسلخ شکنجه و دهها کهریزک و تجاوز و قتل بکشانی؛ مادرانی را عزادار کنی؛ جوانانی راتحقیر و مضروب و مقتول کنی؛ و بعد یک ماه بعد با کسی که بخاطرش جنایت ها کرده ای، خداحافظی کنی؟

این بی بصیرتی نیست تو کسی را که نمی شناختی، مورد حمایت قرار دهی. برایش هزینه ها بپردازی. و بعد یک ماه بعد بفهمی که این آدم ارزش این همه فداکاری تو را ندارد؛ و اصلا به همه ارزشها و عقاید بسیار محترم نزد تو کوچکترین اعتقادی ندارد؟

این بی بصیرتی نیست تو بخاطر یک منحرف از ولایت؛ هزاران انسان بیگناه را نابود کنی؟ در حالیکه احمدی نژاد تو، از موسوی و کروبی و خاتمی و رفسنجانی (این دشمنان قسم خورده در منظر تو) برای همین ولایت، بیشتر احترام قائل بوده اند؟

مگر خاتمی، مهاجرانی را برکنار نکرد؟ بدون کوچکترین سر و صدایی و کوچکترین نافرمانی. ببین احمدی نژاد ولایتمدار تو چه کرد؟ آبرو دیگر مانده برای دستگاه؟ همه دنیا شما را گرفته است زیر قهقهه!

امروز مقام معظم رهبری فرمودند کسی کاری نکند که دشمن شاد شود!

در حالیکه دشمن، یک هفته است کف زمین افتاده، دستش را روی دلش گذاشته، پاهایش را توی هوا دوچرخه می زند؛ نیش اش تا غده هیپوفیزش باز شده؛ و تمام امعاء و احشایش دارد غش غش می کند و قهقهه می زند! در حدّی که پزشکان، نگران دشمن شده اند و معتقدند به زودی از فرط خنده، ریسه رفته و کارش بیخ پیدا می کند!

آخر این درست است؟!

 

آخرین خبرها، از پشت پرده ی ماجرا!

خبرها حاکی است برخی مسوولین خدمتگزار به دیدار احمدی نژاد رفته اند تا بلکه او از خر شیطان پیاده شده و باری دیگر دشمنان را ناامید کند.

اما نتیجه چیزی نبوده جز نابودی خود این مسوولین! از لاریجانی گرفته تا خزعلی و تا مهدوی کنی. (که بیچاره آن قدر افسرده شد که گفت من از اول هم با احمدی نژاد دیدار نکردم. که اصلا من با این وضع جسمانی می توانم با کسی دیدار کنم؟ آن هم احمدی نژاد؟)

خلاصه به نظر ما که کار آقایان این طوری سر و سامان نمی یابد. اما یک پیشنهاد داریم که به طور چشمگیری اوضاعتان را بهبود می بخشد:

بگویید سردار رادان با احمدی نژاد دیدار کند!

او می داند باتومش را به کدام نواحی احمدی نژاد بمالد؛ تا احمدی نژاد سریعا به سر کارش بازگردد! مشایی را هم رها که می کند، هیچ؛ حتی حاضر است زنش را هم رها کند*!

 

* اشاره به یکی از گفته های امام جماعت نهاد ریاست جمهوری که گفته است: ولی فقیه فرمان دهد، من حاضرم زنم را هم طلاق دهم! (البته ناظران هنوز دارند بررسی می کنند ولی فقیه چرا باید بگوید امام جماعت یک جایی، زنش را طلاق دهد!)

 

لات ها و اوباش ، زیر چتر نظام مقدس

علی خامنه‌ای (مقام معظم رهبری) مسعود ده‌نمکی و حمید داودآبادی را از میان انبوه نمازگزاران خود (در میان آن‌ها ده‌ها تحصیل‌کرده و وزیر و وکیل سابق و روحانیون نیز به چشم می‌خورد) برای یک ساعت گپ و گفت‌وگو پس از نماز برمی‌گزیند و این عناصر عملیات خیابانی را که با میلیارد‌ها تومان برای تولید ادبیات و فیلم تبلیغاتی همواره مورد نوازش قرار داده خطاب می‌کند که «شما دو نفر به اتاق من بروید کارتان دارم.» (دیدار خصوصی ده‌نمکی با رهبر انقلاب، تابناک، ۱ دی ۱۳۸۷) این‌ها چهره‌های شناخته‌شده‌ای هستند که خامنه‌ای بیش از همه به آن‌ها اعتماد دارد. کار آن‌ها در دو دههٔ گذشته حمله و کتک زدن مردم و بالاخص روشنفکران و فعالان سیاسی، نثار کردن فحش‌های رکیک به مخالفان خود، اجرای برنامه‌های موتورسواری و تظاهرات خیابانی برای ایجاد رعب و وحشت در عموم، آتش زدن کتاب‌فروشی‌ها و سینما‌ها و گذاشتن بمب در روزنامه‌ها و دیگر مراکز فرهنگی و سیاسی با هماهنگی بیت رهبری بوده است. تنها گروهی در ایران که به رهبری دسترسی مستقیم دارد عناصر عملیاتی مشهور به انصار حزب‌الله هستند، اما نمایندگان مجلس، نخبگان سیاسی و خبرگان علمی و فرهنگی اگر نامه‌ای به وی بنویسند مورد بازداشت و محاکمه و قتل (سعیدی سیرجانی) قرار می‌گیرند یا مشمول نظارت استصوابی شورای نگهبان می‌شوند. این رفتار رهبری جمهوری اسلامی و دیگر روحانیون در ارتباط نزدیک با دسته‌های اراذل و اوباش هم نشانگر ماهیت این نظام و هم نمایانگر یک بحران عمیق در رابطهٔ روحانیت و مردم و بحران جدی اقتدار و محبوبیت حکومت است. «لات‌های خوب و مرد» خامنه‌ای در دیدار با ده‌نمکی از فیلم وی ابراز رضایت می‌کند و نکته‌ای که می‌افزاید دقیقا به موضوع لات‌ها مربوط می‌شود: «در جایی از این کتاب [دربارهٔ محلات قدیمی تهران] به جنگ تحمیلی اشاره شده و نوشته است که بله، همین لات‌ها بودند که جنگ را پیش بردند و به ‌‌نهایت رساندند. یعنی خواسته بگوید که فقط لات‌ها بودند که از مملکت دفاع کردند و دیگران نقشی نداشتند، که این درست نیست. من خواستم بگویم که این نشود که بگویند بله ما این را می‌گفتیم. خب ما لا‌ت‌های چاقوکش و عرق‌خور داشتیم، لات‌های خوب و مرد هم داشتیم، امثال مرحوم طیب.» (شهاب نیوز، ۱ دی ۱۳۸۷) فیلم‌های اخراجی‌ها در واقع برای سینمایی کردن این سخن خامنه‌ای ساخته شده است. حدود سه دهه است که روحانیت حاکم به دنبال تاسیس و قوام دادن به همین گروه‌های «لات خوب و مرد» است که اوامر روحانیت را به موقع نیاز به سرکوب اطاعت کنند و مخالفان آن‌ها مثل کسروی، و مختاری و پوینده را با گلوله یا طناب بکشند یا کشیش میکائیلیان، دیباج، سلیمان برجیس، یا فروهر‌ها را تکه و پاره کنند. لطف ویِژهٔ رهبری به عوامل خیابانی حمید داودآبادی و دیگر «لات‌های خوب و مرد» در موسسه‌ای با بودجه‌ای میلیاردی به نام آوینی (که خود یکی از بسیجی‌های مطیع خامنه‌ای و مشغول به فحاشی به روشنفکران و مخالفان در دههٔ ۱۳۷۰ بود) گرد هم آمده‌اند. اخیرا یکی از دانشگاه‌های اسکاتلند به نام سنت اندروز با دریافت کمک از دستگاه رهبری ایران مجموعه‌ای با نام آوینی از این موسسه را در بخش انسان‌شناسی‌اش جای داده است. این مجموعه عمدتا حاوی تبلیغات سیاسی است تا انعکاس جنگ ایران و عراق، آن چنان که بود. (برای اطلاع بیشتر از رهیافت موسسهٔ آوینی و همکارانش به جنگ ایران و عراق نگاه کنید به سایت آوینی). این در حالی است که آثار نویسندگان مستقل در مورد جنگ اجازهٔ انتشار پیدا نمی‌کنند. در دوران خامنه‌ای صد‌ها روزنامه و مجله (بیشتر آن‌ها مستقیما به دستور وی) بسته شده‌اند، اما تنها گروهی که بلافاصله پس از بسته شدن نشریه‌شان (شلمچه، در دورهٔ وزارت ارشاد مهاجرانی) می‌توانند به «آقا» شکایت برند حزب‌اللهی‌ها هستند. (ده‌ نمکی و داودآبادی در سال ۱۳۷۷ پس از توقیف نشریه شلمچه توسط دولت خاتمی به دیدار خامنه‌ای رفته و از این مسئله گلایه کرده بودند، شهاب نیوز، ۶ دی ۱۳۸۷) هنگامی که یکی از این عناصر مطیع در بیمارستان بستری می‌شود خامنه‌ای رئیس دفترش را برای عیادت وی می‌فرستد. حاج بخشی که چند روزی در یکی از بیمارستان‌های تهران بستری شده بود با ارسال نامه‌ای به خامنه‌ای از دلجویی و تفقد ایشان واعزام گلپایگانی از اعضای بیت به بیمارستان برای عیادت از وی قدردانی کرد (شهاب نیوز، ۱۰ دی ۱۳۸۷) کاری که وی فقط برای بلندپایه‌ترین شخصیت‌های مذهبی و سیاسی کشور انجام می‌داده است. دلایل این گونه رابطهٔ نزدیک میان بسیاری از روحانیون شیعه و «لات‌های خوب» چیست؟ چرا روحانیت که خود را نمایندهٔ خدا و دین و اخلاق و برگزیده‌ترین قشر اجتماعی و دارای اصالت تبار معرفی می‌کند با این قشر از جامعه که در منظر عمومی بدنام هستند تا این حد احساس نزدیکی و رابطه می‌کند و چرا تا این حد برای این رابطه هزینه می‌پردازد؟ چرا روحانیت حاکم در سه دههٔ اخیر جامعه را به گونه‌ای اداره کرده که همواره بتواند اقشاری را نخست به اجامر تبدیل کند و سپس آن‌ها را با توجیهات شرعی در خدمت خود بگیرد؟ دلایل این امر بدین قرارند: بی‌اعتمادی به قشر تحصیل‌کرده دلیل اول فقدان پایگاه اجتماعی روحانیت در میان اقشار تحصیل‌کرده و نخبه در دوران جدید بوده است. روحانیت شیعه رابطهٔ تنگاتنگی با بازار و تجار داشته و دارد و هیچ ‌گاه علیه منافع آن‌ها وارد عمل نشده است، بلکه در امر تجارت، خود نیز دخیل و منتفع بوده است، اما در دیگر اقشار با بحران نفوذ و محبوبیت روبه‌رو بوده است، دستگاهی که خود را حق مطلق و نمایندهٔ خدا بر روی زمین می‌داند. روحانیت هرگز نمی‌تواند آن اعتمادی را که به بازاریانی دارد که هر روز پشت سر آن‌ها نماز می‌خوانند به تحصیل‌کردگان در مراکزی که تحت نظارت و کنترل صد در صد آن‌ها نبوده‌اند داشته باشد. ماموریت‌های ویژه و پاداش‌های ویژه دلیل دوم تمایل و اشتیاق بیش از حد روحانیت شیعه به سرکوب و حذف مخالفان خود بر اساس تمامیت‌گرایی و تمامیت‌خواهی است. بازاریان و طلاب جوانی که از مزایای حکومت دینی برخوردار می‌شوند اهل چنین ماموریت‌هایی نبوده‌اند. به همین دلیل برای کشتن مخالفان و از سر راه برداشتن آن‌ها روحانیت باید به «لات‌های خوب» متوسل می‌شده است. در دوران قاجار روحانیون سر‌شناس در شهرستان‌ها خود قشونی از اجامر برای ارعاب مخالفان در اختیار داشتند. در دوران پهلوی نیز همین مدل تجربه شد و هیئت‌های موتلفه از میان هیئت‌های مذهبی با ترکیبی از بازاریان و لات‌های محلات شکل گرفت. شعبان جعفری در کنار آیت‌الله کاشانی حتی در دوران حکومت دینی که روحانیت قوای قهریه و بالاخص سپاه پاسداران را در دست داشته امکان استفاده از این قوا در همه حال فراهم نبوده است و روحانیت به نیروهای عملیاتی بدون رسته و وظایف سازمانی در قالب بسیج یا نیروهای لباس‌شخصی برای سرکوب دگراندیشان و دگرباشان متوسل می‌شده است. این که ده‌نمکی و حاجی بخشی و دیگر بسیجی‌های مطیع از خاصان بیت خامنه‌ای هستند ناشی از این نیاز بوده است. بر اساس همین نیاز است که امتیازات ویژه‌ای مثل فیلمسازی و انتشار مجله و کتاب و راه‌اندازی سایت اینترنتی در اختیار آن‌ها قرار می‌گیرد و به هنگام اکران یا توزیع نیز همهٔ دستگاه‌های دولتی و حکومتی (مثل دستگا‌های نظامی) بسیج می‌شوند تا این گونه فیلم‌ها و آثار بیشتر بفروشند. اخراجی‌ها ۳ بعد از چهل روز که اکران آن در ۳۰ سینما (بسیار بیشتر از سالن‌های اختصاص یافته به فیلم‌های دیگر) ادامه داشته و دانش‌آموزان و کارکنان دولت و اعضای نیروهای مسلح با سیاست‌های تشویقی مثل بلیت نیم‌بها به دیدن آن تحریک شده‌اند، در تهران دو ‌میلیارد تومان و در کل کشور ۵ میلیارد تومان فروش داشته است. (الف، ۹ اردیبهشت ۱۳۹۰) فیلم مورد نظر گارد جاویدان رهبری باید به گونه‌ای اکران می‌شد و برای آن در تلویزیون به هر بهانه‌ای تبلیغ می‌شد که پرفروش‌ترین باشد، اما با توجه به متوسط قیمت سه هزار تومان برای بلیت سینما (چهار، سه و دو هزار تومان)، تنها ۱.۷ میلیون نفر آن را تماشا کرده‌اند. معجزهٔ انسان‌سازی روحانیت دلیل سوم برنهادهٔ روحانیت شیعه در مورد تحول انسان‌ها و نجات است. بر اساس این برنهاده انسان‌ها تنها بر اساس یک توبه و سپس دنباله‌روی از روحانیت نجات می‌یابند و مهم نیست پیش از این چه کرده‌اند و بعد از این چه خواهند کرد (سیاست تواب‌سازی از همین دیدگاه نشات می‌گرفت). بهترین گروه برای عملی کردن این برنهاده و نشان دادن موفقیت اعجازآمیز جادوی ارتباط با روحانیت، اجامر و افراد دارای سوء پیشینه هستند که به سادگی می‌توانند از گذشته‌ خود احساس پشیمانی کنند و به دنباله‌روی از روحانیت بپردازند و در برابر کلید باز کردن در بهشت را از دست مبارک نمایندگان خدا بر روی زمین دریافت کنند. سه فیلم اخراجی‌ها اصولا برای نمایش تحول لات‌ها و اجامر در اطاعت از روحانیت و حاکمان دینی ساخته شده است. حکومت روحانیت همهٔ شهروندان مخالف خود را افرادی دارای سوء پیشینه می‌خواند (برای آنان که سوء پیشینه نداشته باشند پرونده‌سازی می‌شود) و می‌خواهد تا روزی همهٔ آن‌ها توبه کرده و در خدمت دستگاه روحانی و حکومت آن قرار گیرند. لکهٔ گناه و اطاعت‌پذیری دلیل چهارم نیاز روحانیت به تحقیر و از شان انسانی انداختن غیر روحانیونی است که در حلقهٔ اول ارتباطی آن‌ها قرار دارند. افراد دارای سوء پیشینه که با توبه به دامن روحانیت بازگشته‌اند اهل چون و چرا نیستند، دست آقایان را می‌بوسند و هرچه را که روحانیون بخواهند انجام می‌دهند چون همواره با لکهٔ گناه و سوء پیشینه زندگی می‌کنند. از همین جهت در همهٔ فیلم‌های جنگی که توسط خاصان درگاه خامنه‌ای ساخته شده‌اند گروهی لات و لوت به جنگ می‌روند تا منقلب شده و توبه کنند و در حلقه و خدمت روحانیت قرار گیرند. اخراجی‌های ده‌نمکی و آثار دیگر فیلمسازان مقرب درگاه خامنه‌ای که از آن‌ها حمایت خاص مالی و تدارکاتی می‌شود دقیقا چنین نگاهی را منعکس می‌کند. بحران‌سازی و زندگی در بحران دلیل پنجم نحوهٔ ادارهٔ سیاست داخلی و سیاست خارجی در کشور است. نظام جمهوری اسلامی ایران چه در داخل کشور و چه در سطح بین‌المللی یک نظام بحران‌زا و بحران‌زی است. این مشخصه از نظام رفتار سیاسی روحانیت در طی دوران مدرن در ایران ناشی شده است. روحانیت همواره به بحران‌زایی برای پیشبرد اهداف و مقاصد سیاسی‌اش پرداخته است تا پس از این بحران‌ها با مذاکرات پشت پرده از موضع قدرت به اِعمال نفوذ یا قدرت بپردازد. بدون بحران این نظام سیاسی و کاست حکومتی‌اش با مرگ زودهنگام روبه‌رو می‌شود. از همین جهت هر روز باید به دفتری یا سفارتخانه‌ای یا موسسه‌ای حمله شود تا این حملات مبنای اِعمال فشار، ارعاب و سپس مذاکره از موضع قدرت قرار گیرد. به گفتهٔ خاتمی، دولت وی هر ۹ روز با یک بحران مواجه بود. در دورهٔ ریاست جمهوری احمدی‌نژاد نیز هفته‌ای نیست که عوامل لباس‌شخصی خامنه‌ای و نزدیک به دولت احمدی‌نژاد به بهانهٔ موضوع یا رخدادی تجمع نکنند، سنگی به جایی پرتاب نکنند، کسی را مورد ضرب و شتم قرار ندهند یا به تخریب محلی نپردازند. این بحران‌ها عموما توسط عناصری که از سوی بیت رهبری هدایت و پشتیبانی می‌شوند به راه افتاده و جهت داده می‌شوند. اجامر وفادار به رهبری چاقویی هستند که هر روز و نه برای حل مشکلات، بلکه برای ایجاد مشکلات تازه جهت به حاشیه رفتن مشکلات واقعی و جدی به کار گرفته می‌شوند. انجام برنامه‌های خشن تبلیغاتی و دلیل ششم ساختار و گفتمان نظام تبلیغاتی- رسانه‌ای در نظام جمهوری اسلامی است. این ساختار و گفتمان بدون اجامر تماما فشل می‌شود. حکومت جمهوری اسلامی رسانه‌ها را نه ابزارهای اطلاع‌رسانی، بلکه ابزارهای تبلیغاتی می‌داند. این ابزار‌ها به خوراک تبلیغاتی نیاز دارند. عناصر عملیات خیابانی علیه مردم کوچه و بازار این خوراک را با حمله به افراد و موسسات فراهم می‌آورند تا رسانه‌‌ها ناسزا‌ها و عربده‌های ‌آن‌ها را در تیراژ وسیع‌تری به گوش همگان برسانند. به عنوان نمونه افراد آبرودار و مسئول حاضر نیستند در برنامه‌های تبلیغاتی رژیم مثل پرتاب کفش به تصویر بوش که یکی از نازل‌ترین سطوح رفتار اجتماعی روحانیت حاکم را منعکس می‌کند شرکت کنند. در این موارد افراد فوق برای این گونه کار‌ها بسیج شده تنها «لات‌های خوب» که خود را «اخراجی» اقشار و نظامات دارای کارکرد و جاافتادهٔ جامعه می‌انگارند می‌توانند در برنامه‌های تهی و تحقیرکنندهٔ دستگاه‌های تبلیغاتی رژیم شرکت داشته باشند: روزی برای اشغال سفارت انگلیس به در این سفارت فرستاده شوند و روز دیگر رسما از این امر بازداشته شوند؛ روزی برای تجمع جهت اعزام به غزه به فرودگاه فرستاده شوند و روز دیگر به آن‌ها اعلام شود که چنین کاری ممکن نیست؛ روز دیگر به سفارت و کنسولگری عربستان حمله کنند و تعدادی از آن‌ها برای نمایش استقلال این گروه‌ها بازداشت و ساعتی بعد آزاد شوند: و روزی دیگر با لنج به سمت بحرین حرکت می‌کنند تا ساعتی بعد توسط نیروی انتظامی بازگردانده شوند. در طی دو دهه که از حکومت خامنه‌ای می‌گذرد «لات‌های خوب» خامنه‌ای مرتبا برای حمله به منتقدان و مخالفان از سوی بیت رهبری اعزام شده‌اند، اما اعزام‌کنندگان هیچ‌ گاه رسما از نیروهای عملیاتی دفاع نکرده‌اند و تنها در فرایندهای قضایی از آن‌ها پشتیبانی کرده‌اند. *** عناصر لباس‌شخصی و شبه‌نظامی که در یک مرحله نتیجه و قربانی نظام‌های تبعیض‌آمیز و بالاخص نظام آموزشی جامعه و فقدان چترهای حمایتی‌اند در مرحلهٔ دیگر به قربانیان قدرتمندان و اداره‌کنندگان نهادهای دینی تبدیل می‌شوند. در جمهوری اسلامی و بالاخص در دوران رهبری خامنه‌ای، دستگاه‌های حکومتی خود یکی از مراکز سازمان‌دهی این گونه افراد و مقوم چرخهٔ باطل تولید و به کارگیری و سپس قربانی کردن آن‌ها در پای قدرت بوده‌اند.

 

منبع

حزب الله تسلیم شد!

 

بالاخره ارتش سایبری ایران در مقابل فریاد ملت ایران سر تعظیم فرود آورد. و همراه با ملتی بزرگ  فریاد برآورد: مرگ بر دیکتاتور!

وبلاگ آهستان سرانجام به تفسیری از رهنمودهای امام امت رسید که از آن استنتاج می کرد: رییس جمهور حزب الله، یک دیکتاتور است که مخالف اسلام است!

حزب الله که روزی سبزها را بازداشت می کرد و به کهریزک می برد؛ سرانجام به تصرف سبزها درآمد؛ و خودش هم از درون، سبز شد!

تاریخ تکرار می شود...

زمانی مغول ها ایران را تصرف کردند. اما ایرانی ها را نه!.. و سرانجام این مغول ها بودند که به دست ایرانی ها تصرف شدند!

سبزها، حزب الله را تصرف کردند. و او را مجبور کردند فریاد بزند رییس جمهور تقلبی اش؛ یک دیـــکـــتـــاتــــور است!

این پیروزی را به همه ملت سبز ایران تبریک می گوییم!

 

سوریه: امتداد یک خون

خاک بر سر آن نظامی که دیگر فقط با استقرار تک تیرانداز روی ساختمان های بلند شهرها و هدف قرار دادن مردم خودش، می تواند به حیاتش ادامه دهد...

تف!

 

خدایا! همه دیوانه های اسلام را شفا عنایت بفرما!

این آقاهه(!) داشت توی شبکه خبر غوغا می کرد!

داشت می گفت این قضیه ای که توی سایتهای خبری پر شده که دو بیمار را توی بیابان رها کرده اند؛ کاملا معلوم است انتشار این خبر، کار دشمنان انقلاب بوده است!

وی میگفت معلوم است که ببینید دشمن چه سوء استفاده ای کرد در این قضیه. آدم رد پای دشمن را می بیند. این دشمنی که هیچ ارزش انسانی برایش مهم نیست و روزانه در عراق و افغانستان هزاران بیگناه را به خاک و خون می کشد. چطور دو بیمار ما برایش مهم شده است؟!

آهای آقاهه!... باید به شما بگوییم که دشمن که توی کشور خودش بیگناهان را به خاک و خون نمی کشد. بلکه میرود توی عراق و افغانستان این کارها را می کند. اما شما توی کشور خودتان دارید بیماران بیگناه را فقط بخاطر اینکه پول درمان میلیونی بیمارستان شان را ندارند، مثل مجرمین و نجس ها و حیوانات برده اید توی بیابان رها کرده اید.
 اما دشمن؛ توی کشور خودش؛ هزاران بار بالاتر، استانداردهای انسانی را رعایت می کند. و اگر در کشور دشمن مثلا در آمریکا بیماری را مسوولان یک بیمارستان، مثل حیوان برده بودند در بیابان رها کرده بودند؛ رسانه ها همه دنیا را روی سرش خراب می کردند. و آن رییس بیچاره را به کلی از کلیه خدمات درمانی و اداری و سیاسی پرتاب می کردند بیرون. و احتمالا پرونده قضایی او هم سریعا به کیفر ختم می شد.

اما شما با این تحلیل هایی که به شما یاد داده اند و البته چاره ای هم ندارید و روزانه دارید از صداسیما می شنوید؛ مجبورید که همه کاری را ولو یک کار کاملا ساده و واضح را با چنین منطق های نفرت انگیزی توجیه کنید.

این آقاهه کلا حالش هم خوب نبود! در یک جایی هم گفت: وقتی ما در حدیث داریم که اگر انسان ببیند چیزی را از پای زن یهودی یا مرد یهودی در می آورند، باید بمیرد!!

 

سوری ها از ما مَردترند؟

چرا واقعا؟

چرا سوری ها این طور می ایستند و کشته می شوند و باز هم می ایستند؟

راستی چرا ما بعد از آن کشتار ماه بعد از انتخابات؛ سرد شدیم؟ خشم مان کم شد؟ و نشستیم؟ چرا ادامه ندادیم؟

چرا با اینکه کشتند؛ نایستادیم؟

از اشتباهات گذشته باید درس گرفت. ببینیم که دیکتاتورهای دیگر هم وحشی اند. آدم می کشند. اما مردم آنجا با اینکه کشته می شوند؛ از پا نمی نشینند.

بار آینده؛ دیگر ننشینیم. حتی اگر بمیریم.

مرد و مردانه، ایستاده بمیریم.
اما ننشینیم.

 

هیجان در سفر به خارج!

شاید شما هم زمانی از این ساعت ها داشتید. ساده بود؛ و محبوب برای دانش آموزان و دانشجویان. و تقریبا همه احتیاجات روزانه را برآورده می کرد.

اما گاردین با اشاره به ویکی لیکس ادعا کرده این ساعت یکی از دلایلی است که نیروهای امنیتی آمریکا افراد را بازداشت می کنند به اتهام همراهی با القاعده!

چرا که زمانی در اردوگاه های آموزشی این سازمان در افغانستان؛ به نیروهای تحت آموزش؛ یکی از این ساعت ها داده می شد تا هماهنگی و زمانبندی ساخت بمب و انفجارش را به خوبی بیاموزند.

گفته شده نیروهای آمریکایی، به خاورمیانه ای هایی که این ساعت را داشته باشند؛ به شدت مظنون اند. و آنها را سریعا بازداشت می کنند.

شما هم می توانید در سفری که به خارج از کشور دارید؛ یکی از این ساعت ها را به مچ ببندید و به نیروهای امنیتی فرودگاه نشان دهید!

چند ثانیه نخواهد گذشت که ماموران چاق آن حوالی روی شما شیرجه خواهند زد!

با تشکر از نارنجی

 

می دانید سی سال پیش، پارچه لباس پلیس بریتانیا را کی تولید می کرد؟

رهبر معظم انقلاب اسلامی که در دیدار کارگران با ایشان، به مناسبت فرارسیدن روز کارگر سخن می‌گفتند، استفاده مردم از کالاهای داخلی را یکی از الزامات سال جهاد اقتصادی خواندند و افزوند: «استفاده از تولیدات ساخت داخل باعث می‌شود که سود تولید به جیب کارگران داخلی برود و باعث رونق تولید شود.»

هم‌زمان با آن، یکی از خبرگزاری‌های داخلی ایران، خبری به نقل از وزیر بازرگانی دوره خاتمی روی خروجی خود قرار داده است که  محمد شریعتمداری به نقل خاطره‌ای پرداخته است که در آن آیت‌اله خامنه‌ای به وی گفته است: «وقتی از واردات صحبت می‌شود، این بند دلم می‌لرزد.»

اما بر اساس همین آمار، در سال گذشته بیش از 45 میلیون تن کالا به ارزش بیش از 64 میلیارد دلار به کشور وارد شده است و در مقابل 60 میلیون تن کالا به ارزش 28 میلیارد دلار از کشور صادر شده است و تراز بازرگانی خارجی ایران بدون احتساب نفت خام با کسری بیش از 38 میلیارد دلار مواجه بوده است و تراز تجاری ایران نیز با 101 کشور منفی و با 90 کشور مثبت بوده است.

از سوی دیگر، «محمد نهاوندیان»، رییس اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران نیز گفته بود: «قرار بود 30 درصد از درآمد دولت از محل هدف‌مند کردن یارانه‌ها به بخش تولید داده شود که تاکنون یک هشتم آن پرداخت شده است و طوری نشود که کار به گریه تولید‌کنندگان پشت درهای مسوولان دولتی برسد. زیرا آنان تا مدت کوتاهی می‌توانند تولیدات خود را با قیمت پایین‌تر از سود واقعی خود به بازار عرضه کنند.»

یکی از اعضای هیت علمی دانش‌کده اقتصاد دانش‌گاه علامه طباطبایی در پاسخ به این سوال که آیا واقعن مسوولان نظام دغدغه حجم بالای واردات به کشور را دارند، به رادیو کوچه گفت: «از زمان اتمام جنگ تحمیلی که فروش نفت روی روال افتاد تاکنون همواره میزان واردات ایران بین 2.5 تا 3 برابر صادرات بوده است و حتا هراس آن وجود دارد که در سال 90، واردات تا 4 برابر صادرات افزایش پیدا کند.»

وی ادامه داد: «علت این هراس نیز، بالا رفتن قیمت نفت است که به‌طور متعارف، افزایش واردات را به دنبال می‌آورد اما آن‌چه جای بحث دارد تمرکز وارداتی کشور بر کالاهای مصرفی است نه سرمایه‌ای و اگر بخش عمده واردات را ماشین‌آلات تولیدی تشکیل می‌داد، این امید وجود داشت که کارخانه‌ای در حال راه‌اندازی است اما ریز کالاهای وارداتی چنین چیزی را نشان نمی‌دهد.»

او تصریح کرد: «طبق آمارهای رسمی، در سال گذشته به جز گندم و برنج واردات سایر کالاهای مصرفی که در لیست واردات کشور قرار دارد در بخش مواد غذایی افزایش یافت که نمونه آن واردات روغن خوراکی و شکر است که ایران را در جای‌گاه دهمین وارد کننده این محصولات در دنیا قرار داده است.»

این استاد دانش‌گاه متذکر شد: «در بودجه 90 نیز، دولت درآمدهای مالیاتی خود را با 39.5 درصد افزایش در نظر گرفته است که برای تحقق آن باید حجم واردات کشور حدود 40 درصد افزایش پیدا کند که این مسئله با سیاست نگرانی رهبر انقلاب برای واردات کالا کاملا در تضاد است اما می‌بینیم که در بودجه دولت به تصویب رسیده است.»

وی خاطر نشان کرد: «سیاست فروش نفت در مقابل کالای وارداتی که با برخی از کشورها نظیر چین منعقد شد نیز، نشان می‌دهد واردات چندان هم از نظر مسوولان، جای نگرانی نداشته است کما این که آمار قاچاق 20 میلیار دلاری به کشور نیز تاکنون با واکنش بازدارنده هیچ یک از ارگان‌های مسوول مواجه نشده است و اگر ادعای مسوولان واقعی است آن‌ها ابتدا واردات را کنترل و قاچاق کالا را از بین ببرند، بعد از مردم بخواهند که از تولید داخلی خریداری کنند.»

زمانی پارچه لباس پلیس انگلستان را تولید می‌کردیم

یکی از اعضای انجمن صنایع نساجی ایران نیز درباره علت استفاده از پوشاک خارجی توسط مردم به رادیو کوچه گفت: «قبل از انقلاب، کارخانجات نساجی ایران یکی از به‌ترین تولیدکنندگان پارچه دنیا بودند طوری که پارچه لباس پلیس انگلستان در ایران تولید می‌شد، اما پس از انقلاب و اجرای سیاست‌های غلط در این بخش، اکثر کارخانجات ورشکسته شدند و خبرهای ورشکستگی آن‌ها هنوز هم ادامه دارد.»

وی ادامه داد: «دولتی که خود مسبب ورشکستگی کارخانجات تولیدی پارچه داخلی است که به تبع آن صنایع پوشاک را در بر می‌گیرد با چه رویی از مردم می‌خواهد تولید داخلی را بخرند؟ چه تولید داخلی باقی مانده است که از نظر کیفی و قیمت و به روز بودن قابل رقابت با نمونه‌های خارجی باشد و مردم عمدن آن را نخرند و بروند سراغ نمونه‌های خارجی آن؟»

این تولید‌کننده نساجی افزود: «کشوری که یکی از بزرگ‌ترین مصرف‌کنندگان چادر مشکی است و سالانه 40 میلیون مترمربع چادر مشکی نیاز دارد بعد از گذشت 32 سال از انقلاب، آن را از کشورهای دیگر وارد می‌کند تا فرهنگی را خود مدعی آن است، ترویج کند. آن وقت به مردم می‌گوید کالای خارجی نخرند؟»

وی تصریح کرد: «بلایی که واردات بی‌رویه کفش‌های چینی، طی 3 تا 4 سال اخیر بر سر صنعت کفش ایران آورد و بخش عمده‌ای از تولیدکنندگان کفش را ورشکسته کرد، خود مثنوی دیگری است که همه مردم آن را لمس کردند.‌ حالا همان مردم باید از کجا کفش بخرند؟ از کفش ملی مصادره شده و ورشکست شده، یا از تولیدکنندگان دیگری که طی این سال‌ها به زانو در آمدند؟»

این عضو انجمن صنایع نساجی ایران اظهار داشت: «صنایع خانگی هم که طی این سال‌ها نتوانست با تولیدات خارجی رقابت کند و از گردونه خارج شد و تنها در صنایع خودرو سازی دولتی، آن هم به دلیل رانت‌های مسوولان در این واحدهای تولیدی، از آن‌ها حمایت شد. هر‌‌چند که آن‌ها هم در فضای باز اقتصادی نمی‌توانند با نمونه‌های خارجی رقابت کنند و تنها در بازار انحصاری داخل می‌توانند حرکت کنند.»

مــنــبــع

 

پسر دخترنما، رهبر جنبش سبز!!

اگر نمی دانید نیروهای سایبری سپاه چگونه در حال ایستادن در برابر توطئه ی ما ملت ایران هستند تا نظام خیلی مقدس و کهریزکی شان را نگه دارند؛ نوشته زیر را بخوانید.

اینها هنوز خیال کرده اند دهه شصت است و بولتن داخلی سپاه می تواند هزاران بسیجی و پاسدار بیسواد را تحمیق کند. خبر ندارند عصر اینترنت؛ جای اینکارها نیست.

خبرش را وقتی می فهمند که اثری از نظام مقدسشان باقی نمانده است!

 

طی 48 ساعت گذشته مهمترین محورهای مورد توجه سایت های حامی جریان فتنه در قالب اخبار و تحلیلی عبارت بودند از:

محورهای جریان فتنه طی 72 ساعت گذشته

1-    تحریف سخنان مقام معظم رهبری با هدف القا اختلاف میان دولت و رهبری

2-    تلاش برای القای اختلاف در میان بدنه جریان اصولگرایی و تقسیم بندی آنان به حامیان و منتقدان دولت

3-    احیاث مباحث انتخابات 88 و بازخوانی و مرتبط کردن آن با حوادث اخیر

4-    برجسته کردن خطر جریان انحرافی از میان سخنان فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

5-    تلاش برای مصادره اعتراضات کارگری به نفع اغراض سیاسی

تلاش ضد انقلاب برای ایجاد تفرقه

پس از انتشار اخبار مربوط به استعفای وزیر اطلاعات رسانه های جریان فتنه که مترصد بدست آوردن سوژه ای برای القای اختلاف در بدنه نظام جمهوری اسلامی ایران بودند دست بکار شدند تا با ارائه تحلیل های خیالی خبر از بروز شکاف در میان مسئولان نظام بدهند . تلاشی که با رهنمودهای رهبری انقلاب هرگز به ثمر نشست اما این به معنای پایان کار بدخواهان نبود.

از اینرو علیرغم انعکاس سخنان حجت الاسلام مهدی طائب در رسانه های جریان فتنه مبنی بر عدم وجود خللی در ولایتمداری احمدی نژاد ، وبسایت روز آنلاین کوشید تا با بزرگنمایی مسائل کم اهمیت اخیر ، سخنان جعفر شجونی در خصوص سرنوشت بنی صدر را به عنوان بستر تحلیل های مغلوط خود قرار دهد که ناگفته پیداست این آرزو نا فرجام و باطل خواهد بود.

از سوی دیگر وبسایت ندای سبز آزادی همچون سایر رسانه های وابسته به جریان استکبار در نوشتارهای خود بارها از واژه «درگیری» میان رهبری نظام و رئیس جمهور محبوب سخن گفته است . غافل از اینکه رهنمودهای رهبر معظم انقلاب پیش تر نقشه شوم بدخواهان را نقش بر آب کرده و وحدت میان مسئولان را بیش از گذشته تعمیق بخشیده است .

 

 حمایت مشکوک شورای مجهول الهویه از قشر زحمت کش

در آستانه روز جهانی کارگر رسانه های جریان فتنه با طمع به حاشیه کشاندن مطالبات صنفی کارگران طری روزهای اخیر تلاش گسترده ای را مصروف داشته تا مسائل این قشر زحمت کش جامعه را با مباحث سیاسی گره بزند. در این راستا انعکاس اخبار تجمعات چند نفره ، ارائه تحلیل از وصعیت تشکلات کارگری و انتشار اعلامیه مهمترین کارکرد رسانه های فتنه بشمار می رود.

بر این اساس شورای مجهول الهویه هماهنگی راه سبز امید با انتشار بیانیه ای از رسانه های مجازی و شبکه های اجتماعی خواسته که آنان را در دروغ پراکنی پیرامون وضعیت اقتصادی کارگران یاری کنند. این بیانیه در ادامه با گوشه چشمی به اغتشاشات سال گذشته از کارگران خواسته مسائل خود را در کف خیابانها مطرح کنند« این شورا با تأکید بر حق مسلم کارگران برای طرح مطالبات و حمایت کامل از برگزاری راهپیمایی و تجمع آنان به رسم همه ساله، از همة همراهان و تلاشگران این جنبش فراگیر مردمی می خواهد تا در حمایت از خواسته های کارگران غیور این مرز و بوم، از همراهی و همدلی با آنان دریغ نورزند. »

این در حالیست که پیشتر رسانه های جریان فتنه از جمله جرس، با تحریف آمار اقتصادی و سیاه نمایی وضع معیشتی مردم کوشیدند تا مردم را نسبت به عملکرد دولت مایوس کرده «آمار خلاف واقع در زمینه بیکاری و نرخ رشد به مردم می دهند» و از سوی دیگر مردم را نسبت به آینده حرکت انقلاب نا امید کنند.

 

 وقتی پسر دختر نما رهبر جنبش سبز می شود

همزمان با  اظهارات محمد ملکی از فعالان ملی – مذهبی ، که مدعی شده بود رهبران واقعی جنبش سبز امثال مجید توکلی «فردی که با پوشش زنانه در 16 آذر شناسایی و بازداشت شد» و احمد زید آبادی هستند جریان منحرف ادوار تحکیم وحدت با انتشار بیانیه ای از برخورد های انضباطی با دانشجویان متخلف انتقاد کرد .

به نظر می رسد پروژه تحریک فضای دانشگاهی کشور امسال زودتر از سالهای گذشته کلید خورده باشد ، تا فضای روانی لازم به منظور دروغ پراکنی در آستانه تیر ماه، برای رسانه های جریان فتنه فراهم گردد.

 

 وقتی بیانیه نویس ها ناشناس می شوند

پس از سخنرانی رئیس جمهوری در مقر سازمان ملل متحد در خصوص ضرورت تشکیل کمیته حقیقت یاب پیرامون حادثه مشکوک 11 سپتامبر که منجر به وقوع دو جنگ و نقض حقوق میلیونها شهروند در داخل و خارج از امریکا شد بیانیه منتصب به 14 زندانی فتنه 88 منتشر شد که آنان نیز تشکیل کمیته ای را خواهان شده بودند. چندی بعد نامه ی دیگری با عنوان 16 زندانی خطاب به رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام منتشر شد که خواهان تعریف جرم سیاسی شده بودند تا در نهایت عدد امضا کنندگان نامه ها به 23 تن رسید که در شروع سال جدید با دو موضوع منتشر شد ( به مناسبت سال نو و دیگری خطاب به مراجع تقلید).

فارغ از محتوای نامه ها ، نحوه جمع آوری امضا و میزان اطلاع افرادی که از سوی رسانه ها به عنوان امضا کنندگان این نامه ها معرفی می شوند از محتوای مطالب نامه ها ، سوال اساسی اینست که چه کسانی این نامه ها را نگاشته و منتشر می کنند در حالیکه برخی از زندانیان از وجود چنین نامه ای ابراز بی اطلاعی می کنند؟

دوم آنکه چگونه نامه ای با عنوان 23 نفر مشخص منتشر می شود اما امضا کنندگان آن رسما اعلام نمی شوند؟

شاید این نامه ها ادامه سناریو دشمنان برای زنده نگه داشتن فتنه متعفن 88 باشد، چنانکه وبسایت جرس نیز با اعلام بی اطلاعی از نویسندگان نامه ها از واژه «احتمال » برای اسامی امضا کنندگان نامه نام می برد و می نویسد «این زندانیان سیاسی تصمیم گرفته اند بیانیه های خود را در سال تازه و از این به بعد، با عنوان کلی ۲۳نفر» منتشر کنند.

 

حزب الله ای که نیست!

کاش حزب الله ای بود!

کاش بودند کسانی که دردشان واقعا ارزشهای اسلامی بود. واقعا به چیزی به اسم ولایت، ایمان داشتند. واقعا از هوای نفس و قدرت طلبی، خالی بودند.

کاش بودند کسانی که هواخواه حجاب و عفت زن مسلمان باشند. کاش داشتیم باغیرتانی را که در خیابانها؛ جلوی مزاحمان به زنان و دختران را می گرفتند. و از رنج های جنسی پدیدآمده برای یک نسل؛ می گریستند.

اما حزب الله ما به طور عجیبی تقلبی است!

برای حجاب، خودش را می درد! اما در حالیکه همه نیروی انتظامی و سپاه و دولت و اطلاعات و دادگاه ها را در مُشت خود دارد، کوچکترین برخوردی با جوانک های هرزه ای نمی کند که این روزها خیابانهای شهر ما تهران را با اتاق خواب اشتباه گرفته اند.

رییس جمهور حزب الله، علنآ در تلویزیون می گوید هیچ ماموری حق ندارد مزاحم دختران و پسرانی شود که دارند با هم قدم می زنند!

و فردای آن روز تا امروز که دو سال گذشته است؛ حزب الله با این همه رسوایی و فاحشگی و بی ناموسی علنی در شهر، هیچ مشکلی ندارد.

حزب الله اصلا غیرتی ندارد. او اگر غیرت داشت؛ وقتی مخالفان سیاسی اش را به بازداشتگاه می برد؛ می گفت اجبارا مثلا نماز بخوانند! و نمی گفت لخت مادرزاد شوند و کنار هم بخوابند!

حزب اللهی که کهریزک را درست می کند؛ سرتاپایش در امور جنسی خلاصه است. پس چگونه این حزب الله مشکلش حجاب است؟

حزب الله ما به نحو عجیبی تهوع آور است. تقلبّی است. بُنجل است. اصلا انگار که چینی باشد!

حزب الله از آن روز که فکر کرد بجای آنکه باید بندگی خدا را بکند؛ فرامین آقا را باید گوش کند؛ و هر کار که آقا گفت را درستِ محض بداند؛ از توحید خارج شد. روحش را به شیطان فروخت. و دیگر این روزها بازی حجاب حجاب او هم خریداری ندارد!

حزب الله سالهاست که مُرده است. جَسَدی نفرت انگیز و بدبو از او باقی مانده است. که جنبش سبز دو سال است می خواهد فقط همین جسد را از میان بردارد.

اما این جسد آنقدر بزرگ و مُتعَفِن است؛ که مدتهاست طول کشیده است.

حزب الله رفته است.
 فقط باید اثرش را پاک کنیم!

 

تــقــلــب از روی دست ایران!

یک سازمان غیردولتی سوری و مخالف دولت که برای آزادی بیان در این کشور فعالیت می‌کند، روز چهارشنبه (۱۳ آوریل / ۲۴ فروردین) سندی فوق‌العاده محرمانه متعلق به سازمان اطلاعات سوریه را فاش کرد.

به گزارش روزنامه فرامنطقه‌ای الشرق‌الاوسط، در این سند محرمانه، روش مقابله نیروهای دولتی سوریه با تظاهرات اعتراض‌آمیز مردمی تشریح شده که شباهت زیادی به روش‌های حکومت ایران برای مقابله با اعتراضات دارد.

صدور این سند سه صفحه‌ای به تاریخ ۲۳ مارس باز می‌گردد و زیر آن مهر سازمان اطلاعات عمومی سوریه دیده می‌شود.

در این سند آمده است: «گروه کوچکی قصد دارند حوادث تونس و مصر را در سوریه بازسازی کنند و برای این امر به حمایت مالی قطر و شرایط مساعد بین‌المللی در حمایت از تظاهرات مردمی تکیه کرده‌اند. برای مقابله با آنها باید از تجربه تعامل با اخوان‌المسلمین و همچنین درس گرفتن از اشتباهات زین‌العابدین بن‌علی و حسنی مبارک رهبران سابق تونس و مصر استفاده شود».

به نوشته این سند، رهبران تونس و مصر، از همان ابتدا ارتش و گارد ریاست جمهوری را بی‌طرف کرده و به رسانه‌ها اجازه دادند تا تمامی تحولات را پوشش دهند که در نتیجه کنترل روند امور از دست آنها خارج شد.

در مقدمه سند مزبور تاکید شده که «اگر روش خاصی برای مقابله با تظاهرکنندگان اتخاذ شود، روند امور هرگز باعث نمی‌شود تا خطری نظام را تهدید کرده و استقرار و ادامه فعالیت آن را خدشه‌دار کند و در نتیجه نهایی، مرور چند ماه خسته‌کننده خواهد بود، اما سرانجام نظام قوی‌تر از قبل خواهد شد».

این سند، روش مقابله با معترضان را بر سه عنصر رسانه، فعالیت امنیتی و رویارویی میدانی با مردم معترض متکی می‌داند.

در این سند محرمانه، در زمینه امنیتی آمده است: «به هیچ قیمتی نباید اجازه داد، مسیر اعتراض مردمی متوجه شخصیت اول نظام (بشار اسد) شود؛ چرا که در صورت سکوت در برابر این امر، دیگر کنترل روند اعتراض امکان‌پذیر نبوده و خطوط قرمز زیر پا گذاشته می‌شود و در نتیجه بر قدرت معترضان افزوده می‌شود».

در ادامه تاکید شده که «انتظار می‌رود تجمع معترضان در نقاط شلوغ شهر باشد تا بدین ترتیب بتوانند توجه جلب کرده و دیگر مردم را تشویق کنند تا به آنها بپیوندند. در اینجا باید مکان تجمع بلافاصله تا حد امکان محاصره شده و ارتباط معترضان با خارج قطع شود و همزمان نیروهای امنیتی با لباس شخصی وارد جمع معترضان شده و میان آنها اختلاف ایجاد کنند و در صورت نیاز چهره‌های فعال را دستگیر کنند»

اجازه تیراندازی به سوی مردم و نیروهای ارتش

سند مزبور در مورد مواجهه نیروهای نظامی ـ امنیتی با مردم آورده است: «در صورت بروز مواجهه میان نیروهای امنیتی با تظاهرکنندگان باید دستوری صریح مبنی بر عدم شلیک از طرف ارتش صادر شده و اجازه تیر تنها منحصر به نیروهای آموزش‌دیده و مخفی باشد. باید از تک‌تیراندازان برای هدف قرار دادن افراد استفاده شود تا منبع تیراندازی مشخص نشود».

در ادامه تاکید شده که «برای در دست گرفتن زمام امور در زمینه تبلیغات؛ تک‌تیراندازها می‌توانند افراد ارتش را نیز هدف قرار داده و به قتل برسانند. این امر باعث می‌شود تا روحیه ارتش برای مقابله‌ی تند با تظاهرکنندگان حفظ شود».

این سند محرمانه در مورد احتمال از کنترل خارج شدن برخی تجمع‌ها آورده است: «اگر در مکانی، تظاهرات از کنترل خارج شد باید آن منطقه از طرف ارتش و نیروهای امنیتی محاصره شده و تمامی راه‌های ارتباطی مانند اینترنت و تلفن در آن محل قطع شود. سپس اعضای دو گردان "سیاه" و "مخفی" با حمایت تک‌تیراندازها وارد عمل شده و معترضان را هدف قرار دهند؛ اما تعداد کشته‌شدگان نباید هرگز از بیست نفر بیشتر شود، چرا که این امر توجه مردم دنیا را به سمت خود جلب کرده و در نهایت باعث دخالت خارجی می‌شود».

در زمینه روش مقابله رسانه‌ای با فضای اعتراض عمومی، این سند گفته که «باید رهبری تظاهرات و اعتراض علیه نظام را به شخصیت‌هایی ربط داد که نزد سوری‌ها منفور هستند، مثل برخی از شخصیت‌های عربستان یا لبنان و سپس همه را به اسراییل و آمریکا ارتباط داد. در صورتی که معترضان به قتل رسیدند، رسانه‌ها باید تیراندازی را به گروه‌های مسلح و تروریست نسبت دهند چرا که ارتش و نیروهای امنیتی مشغول حفظ امنیت هستند».

این سند محرمانه بخش دیگری را به روش فعالیت سیاسی در عرصه بین‌المللی اختصاص داده و آورده: «سفارتخانه‌های سوریه در خارج از کشور و وزارت امور خارجه باید به شکل مداوم به آمریکا و هم‌پیمانان غربی آن اطمینان‌خاطر دهند که در صورت ادامه اعتراض‌ها و کنار رفتن دولت بشار اسد، ممکن است تندروها بر سر کار آمده و سپس امنیت مرز مشترک سوریه و اسراییل در منطقه جولان از بین برود».

قذافی را هدف بگیریم؟

یونگه ولت

 ترجمه رضا نافعی


بمیاران های شدید ناتو در لیبی، طی روزهای گذشته برای " ایجاد فشار روانی " بر قذافی بوده است. این سخنان لیام فاکس وزیر دفاع انگلیس بود که روز سه شنبه در واشنگتن بیان کرد. او برای دیدار همتای آمریکائی خود، رابرت گیتس به واشنگتن رفته بود. وی گفت:" سرهنگ قذافی هرقدر زودتر، امروز یا در آینده نزدیک، دریابد که بازی تمام شده، بهتر است". اینک هواپیماهای بی سر نشین آمریکائی و جت های جنگنده نیروی هوائی ایتالیا نیز به کمک ناتو آمده اند. ایتالیا تاکنون، تا حدود زیادی خود را از جنگ دور نگه داشته بود. پوتین، نخست وزیر روسیه، ناتو را متهم کرد که قصد دارد قذافی را به قتل برساند. گیتس وزیر دفاع آمریکا این ادعا را رد کرد و گفت  هماهنگ کردن حملات نظامی  از کاخ دولتی صورت می گرفته و بنابراین حمله به آن، حمله به " هدفی مشروع " بوده است.

فرستنده خبری انگلیس موسوم به اسکای گزارش داد که ناتو " در پی شکار قذافی است"  " با این هدف که او را حذف کند". روزنامه انگلیسی دیلی تلگراف نوشت سیاستگران برجسته از کشورهای غربی از ناتو خواسته اند " قذافی را بعنوان هدفی که باید حذف گردد اعلام کند". این روزنامه می نویسد  حذف قذافی یگانه امکان برای تغییر وضعیت به بن بست رسیده کنونی  در لیبی است. ولادیمیر پوتین، نخست وزیر روسیه، بار دیگر از آنچه ناتو در لیبی می کند انتقاد کرد و گفت آنچه صورت می گیرد بسیار فراتر از مصوبات قطعنامه 1973 است  و زیربنای لیبی را منهدم می کند.

پرزیدنت اوباما افزون بر حمایت نظامی از اپوزیسیون لیبی از طریق به میدان فرستادن هواپیماهای بی سر نشین، 18 میلیون دلار نیز به حساب شورای ملی دوران گذار، در بنغازی، فرستاده است. در واشنگتن گفته شد این پول باید برای هزینه های پزشگی ، خرید لباس های دفاعی و چادر به مصرف برسد. آمریکا در پایان ماه مارس اعلام کرد  بمحض آن که تولید نفت دوباره از سر گرفته شود از شورای دوران گذار نفت خواهد خرید. با این پول بنغازی می تواند اسلحه نیز خریداری کند.

یک نماینده شورای دوران گذار در بنغازی گفت وحید بوغائی گیس " وزیر نفت " در اواسط ماه آوریل اعلام کرد  خساراتی که در اثر جنگ به دستگاههای استخراج نفت وارد آمده اند در دست بررسی هستند. کنترل یک سوم تولید نفت لیبی در اختیار بنغازی است.

خالد  Kaim معاون وزیر خارجه لیبی، در آغاز هفته اظهار داشت نیروهای لیبی از مصراته عقب خواهند نشست تا رهبران قبائل بتوانند زد و خورد را به پایان برسانند. اگر این هدف تامین شود قبائل می توانند تا 60 هزار نفر را مسلح و بسیج کنند و کنترل مصراته را بدست گیرند. احتمالا  نارضایتی رهبران قبائل از هر دو طرف، دلائل اقتصادی دارد، زیرا این بندر مهم که برای تمام این منطقه حائز  اهمیت است قابل استفاده نیست.   برنارد ـ هنری لوی ، نویسنده فرانسوی، که از هواداران جدی اپوزیسیون لیبی است، بیانیه ای منتشر ساخته که گویا در آن 61 قبیله ساکن لیبی از قذافی خواسته اند از قدرت چشم بپوشد تا " وحدت کشور"  دوباره تامین گردد. خبرگزاری آلمان، از شرق لیبی گزارش داد که بیرون از بنغازی نارضایتی  از شورشیان که دوماه پس از آغاز شورش نیز پیشرفتی نکرده اند، گسترش می یابد .  یکی از ساکنان شهر بندری درنا،  که در بخش جهانگردی کار می کرده است، می گوید قیمت همه اجناس ترقی کرده است. هم اکنون گروه هائی شکل گرفته اند که شبها در برابر مخالفان قذافی دست به مقاومت می زنند.

اتحادیه آفریقا از آغاز هفته جاری در باره نقشه تازه ای برای صلح در لیبی مشغول مشاوره است و باردیگر از طرفین دعواخواسته است که فورا آتش بس اعلام کنند. عبدالطیف عبیدی، وزیرخارجه لیبی خواستار تشکیل اجلاس فوق العاده شورای صلح و امنیت اتحادیه آفریقا و یافتن راهی برای متوقف ساختن " تجاوز نیروهای خارجی علیه قاره آفریقا " شده است.

 

با تشکر از آینده ما

 

 

دروغگویی شده رسم روزگار!

وبلاگ جانم فدای رهبر با انتشار عکس فوق مطلب نوشته با این شرح:

 

این تصویر، یک آگهی تجاری متعلق به نمایندگی شرکت خودروسازی ژاپنی "سوبارو" در فلسطین اشغالی است که در آن یک شهروند اسرائیلی که اتومبیل سوباروی خود را در شرق قدس بر روی دو کودک فلسطینی ده و دوازده ساله گرفته دیده می شود. معنی جمله نوشته شده با حروف عبری روی تصویر: "خواهیم دید چه کسی می تواند در مقابل تو بایستد..." می باشد. راننده این خودرو "دیوید بعری" مدیر کل شرکتی بنام Elad است که بعد از زیر گرفتن این دو کودک قصد داشته آنها را سوار خودروی خود کند که با استقامت آنها روبرو شده است...

پی نوشت یک: عزت این سه کودک فلسطینی که با دست خالی و با شجاعت تمام به مصاف اشغالگران رفته اند چقدر می ارزد؟ (به جمله عبری درج شده در روی آگهی توجه کنید.)

پی نوشت دو: این روزها موضوع فلسطین در سایه اخبار تحولات منطقه قرار گرفته است...

پی نوشت سه: مرگ بر اشغالگر.

منبع عکس: PRESSTV.COM

 

خوب؛ حالا کو این ترویج زیر گرفتن؟

و کو تبلیغ کمپانی سوبارو؟ از کجا معلوم این عکس اصلا تبلیغ چیزی باشد؟ یک عکس، از گزارش یک رویداد است. که آرم یک شرکت را پای آن گذاشته اند. که معلوم نیست کی این کار را کرده. و از کجا این عکس را آورده اید.

منبع معتبرتر از پرس تی وی نداشتید؟!

راستی شما که مخالف زیر گرفتن آدم ها به دست جانیان هستید؛ یادی هم بکنید از «شبنم سهرابی» که در عاشورای88 به دست وانت ناجا به عمد زیر گرفته شد و چند بار از روی او گذشتند. زنی که مادر کودکی خردسال بود...

همان بهتر که جانت فدای رهبرت شود!

راستی مترادف این جمله "جانم فدای رهبر" می دانی چیست؟ اینهاست:

الله، معمر، لیبی، و بس!

الله، سوریه، بشار، و بس!

این کلماتی است که چاکران بی شخصیت دیکتاتورهای کشورهای منطقه سر می دهند. و تو خیال کرده ای خیلی شجاع و مخلصی که تمام عیار برای رهبرت ایستاده ای. نمی دانی که در جاهای دیگر هم هرزه هایی هستند که تمام قد برای رهبرشان ایستاده اند.

جــــانـــــت فــــدای رهــــبـــــــــــــــــــــر!

روز جهانی چیز مقدس!

رییس کل بانک مرکزی گفته: "حذف چهار صفر از پول ملی بستگی دارد به یک رفراندم و خواستن نظر مردم."

به نظر ما که بعد از این رفراندوم عمومی؛ نتایج این گونه اعلام خواهد شد:

چهل میلیون در رفراندوم شرکت کردند.

بیست و پنج میلیون گفتند که حتما این چهار تا صفر را حذف کنید که خیلی از دستشان ناراحتیم.

سیزده میلیون هم گفتند عمرا اگر بگذاریم این کار را بکنید. نکنید که ناراحت می شویم.

دویست هزار نفر هم گفتند فرق ندارد. ما در هر صورت مخلص مقام عظمای ولایتیم.

صد هزار نفر هم اوراق باطله به صندوق ریختند.

اما از همه جالبتر اینکه یک میلیون هم روی برگه هایشان که به صندوق انداخته بودند؛ نوشته بودند: جومونگ!

روز بعد از انتخابات را هم قرار است اعلام کنند:

 روز جهانی باتوم مقدس!

 

من که می گویم این کار یک بسیجی است!

شرکت سونی اعلام کرد اطلاعات کاربران پلی استیشن توسط یک هکر به سرقت رفته است.

به نظر ما که این کار سردار جلالی است!

احتمالا یک بسیجی خواسته به این نحو، جانش را فدای رهبر کند!!

 

اهالی هونولولو، هالو هستند!

اخیرا جمهویخواهان سر مکان تولد اوباما تشکیک کرده اند. و این معلوم می کند که بعضی چیزها حتی برای این آمریکاییها هم مهّم است!

اوباما هم عصبانی رفته زنگ خانه آن جمهوریخواه ِ بدخواه را زده، گفته: من برای مسائل احمقانه وقت ندارم. اما این هم مدرک ولادتم که نشان می دهد در هونولولو به دنیا آمده ام.

از فردای آن هم جمهوریخواهان برای اوباما دست گرفته اند که:

پس بگو چرا این قدر هالو است!!

 

این بزغاله،نامشروع است!

علم الهدی(پدر بزغاله ایران) گفته:

اگر احمدی نژاد تبعیت از ولایت فقیه نداشته باشد، حتی اگر تمام مردم ایران به او رای داده باشند، حکومتش نامشروع است.

ناظران آگاه معتقدند این گفته طلایی علم الهدی، یک ترجمه کوچولو نیاز دارد تا همه فهم شود:

اگر احمدی نژاد 25میلیون رای هم داشت؛ وقتی تبعیت ولایت فقیه را نکند؛ دولتش نامشروع است..!

 

فواره چون بلند شود سرنگون شود

ما اگر در رهبر میلی تشخیص دادیم و ایشان حتی بر زبان هم نیاوردند؛ باید به سمت آن میل حرکت کنیم.

به نظر من که تا این لحظه؛ تاریخ سراغ ندارد برای هیچ شاه و پادشاه و دیکتاتور و سرداری چنین تملق شنیعی شده باشد.

نه ناصرالدین شاه چنین متملقیّن ای داشت نه شاه عباس نه نادر شاه نه داریوش و کوروش و نه چنگیز مغول و نه ژول سزار و نه آدولف هیتلر و نه موسولینی و نه امپراطور ژاپن و نه ناپلئون بناپارت و نه حتی امام خمینی!

دولت مردمی و امام زمانی!

می دانستید دولت ایران هم اکنون چقدر بدهی خارجی دارد؟

با تلاش های دولت مردمی و امام زمانی و مستقل و ضدآمریکایی و ضد صهیونیستی و ضد بهایی دکتر ترافیکی احمدی نژاد؛ هم اکنون ایران 22 میلیارد دلار بدهی خارجی دارد.

مـــنـــبـــع

 

ای بسیجیان ایران؛ با شما هستم!

 

 وبلاگ آهستان می نویسد:

 

چه بخواهیم و چه نه، یکی از اشتباهات بزرگ حامیان احمدی نژاد، اطمینان و دلخوشی بیش از اندازه به او بود. شاید امروز خیلی‌ها خودشان را به کوچه علی چپ بزنند و تعصبشان را منکر شوند و گذشته خودشان را فراموش کنند. مشکلی نیست. خدا می‌داند و خودشان! شاید هم این حرف‌ها به مذاق عده‌ای خوش نیاید، باز هم مشکلی نیست اما خوشحالم که دوستان زیادی حرفم را تایید کرده و کم‌کم به این اشتباهات اعتراف می‌کنند.

متاسفانه گاهی هم برای توجیه آن همه حمایت متعصبانه، حمایت رهبری را از دولت بهانه ‌می‌کردیم. مطمئنا امروز اگر فارغ از هرگونه تعصب، به شاخصه‌های حمایت رهبری از دولت نهم و دهم رجوع کنیم، متوجه می‌شویم که همان حمایت‌های به ظاهر مطلق از نگاه ما هم، هیچگاه مطلق نبوده بلکه ما آن‌ها را مطلق می‌پنداشتیم!

 

آقایان! علما! بسیجیان دلاور! ای بسیجیان کیبوردی!

یادتان هست شما یا دوستان شما، در اطراف انتخابات 88 می گفتید: آقا در سفر کردستان اشاره کردند که نظرشان به چه کسی است. و وای به کسانی که نفهمیدند!

یادتان هست؛ یا لینک آن را هم می خواهید؟!

حالا که گند کار درآمده و فهمیده اید نباید عقل را تعطیل کرده، پشت سر اشارات کسی راه افتاد؛ بلکه باید فکر کرد چه کسی برای کشور مفید است و چه کسی مضر؛ حالا یادتان افتاده که خدای متعال چیزی هم درون کله تان ودیعه نهاده که نامش عقل است؛ و گاهی باید از آن استفاده کرد؟!

این همان احمدی نژاد دیوانه است که ما و امثال ما بخاطر خطر او به عرصه آمدیم. حتی خود موسوی هم بارها در برنامه های تلویزیونی اش گفت اگر این خطر جدید را نمی دیدم؛ باز هم به عرصه نمی آمدم.

این همان احمدی نژاد است؛ که برای شما بت شده بود. و او را همفکر رهبر می دانستید. و رهبر هم او را همفکر خود می دانست.  و برای این موجود مقدس؛ چه انسانهایی را که مضروب نکردید. تحقیر نکردید. نکشتید. و حتی تجاوزها نکردید.

این شما بسیجیان بدنام ایران هستید. بخاطر همین احمدی نژاد دیوانه، چه ظلم ها که نکردید.

سی خرداد را یادتان هست؟ من یادم هست.

یادم هست که اوباش، با کابل و زنجیر چرخ موتور افتاده بودند به جان مردم. چه صورت هایی که خونین ندیدم...

آن روز گفتیم خدایی هست.

و امروز داریم حالش را می بریم!..

 بی اغراق!

 

 

 

تــصـــویــــر روز

تــصـــویــــر  روز