آینه دق یک نسل!

یک بابایی رفته بود بورکینافاسو. پیش خودش گفت اقلا توی این گوشه دنیا، دو تا باد راحت در می کنیم!  رفت در یک سالن را باز کرد که برود بنشیند خستگی در کند؛ دید این رحیم پور ازغدی آنجا هم هست!

 

هیچ نظری موجود نیست:

تــصـــویــــر روز

تــصـــویــــر  روز