سهراب کی بود؟ ندا کی است؟

آنها بسیجی هستند.

رهبری دارند؛ بس زیبا و دلپذیر. چونان فرشته ای بر بلندای بادها، ایستاده.

آنها رهبرشان را دوست دارند. و رهبرشان آنها را.

درد دلی است گذرا، میان آنها و رهبرشان.

چشمانشان که به هم گره می خورد؛ غمهایشان فراموش می شود. دل آسمان می طپد. و بارانی، نرم نرمک می زند.

آنها رهبرشان را دوست دارد. چونان ستاره ای مشرقی. امیدی مغربی. و شامی پرسکوت. سَحَری سِحرانگیز. و طلوعی دوباره و طلایی.

آنها رهبرشان را که می بینند؛ غم را می تارانند. و امید ظهور را فریاد می کنند. اشکهاست که از سیمایشان چون قطره های شبنم فرو می ریزد. و فرشته هاست که به پرواز در می آیند.

 

مطالب بالا یک "رپرتاژ آگهی" بود که به درخواست مسوول بسیج مسجد محله مان نوشتم! پول هم گرفتم! بالاخره زندگی خرج دارد!

عیبی دارد مگر؟

یکی مثل ما، با بسیج محلش معامله می کند؛ یکی هم مثل مهاجرانی، سیستمش بالاتر است؛ با دربان ِ وزارت اطلاعات کار می کند!

بالاخره هر کسی یک سیستمی دارد برای خودش!

به کسی چه مربوط؟

یک ندا و سهرابی هم خونین شدند. که می خواستند نشوند...

 

امام حسین نوشته ی بالای ما را که خواندند، گفتند:

اگر دین ندارید، لااقل آزاده مرد باشید.

 



__________ Information from ESET Smart Security, version of virus signature database 3193 (20080617) __________

The message was checked by ESET Smart Security.

http://www.eset.com

هیچ نظری موجود نیست:

تــصـــویــــر روز

تــصـــویــــر  روز