آهی که شماها را خواهد گرفت!

گاهی به بعضی وبلاگ که سر می زنم؛ بیشتر از هر چیز حالت تهوع به من دست می دهد. اینکه می بینم برخی، چطور تا نهایت وجودشان؛ خودباختگی و بی هویتی، وجودشان را گرفته است. اگر بپذیریم نهادهایی مانند سپاه پاسداران، با تاسیس بخشی به نام ارتش سایبری ایران، در حال ترویج عقاید خاص خودش در اینترنت است، و این امر را یک وظیفه ی حکومتی برایش تصویر کنیم، و به این نهاد حق دهیم برای حفظ قدرتش در کشور، به هر کاری دست زند؛ اما وقتی همین حرف ها را از زبان انسانهای معمولی می شنویم؛ حقیقتا حالت اشمئزاز به انسان دست می دهد.
شماهایی که اگر خودتان را هم بکشُید به داخل حکومت راهتان نمی دهند؛ برای چی هر حرکت حکومت را تایید و تقدیس می کنید؟ اگر بگوییم کسانی آخرتشان را به باد دادند تا همین دنیای حقیر پیش پایشان را بگیرند؛ شما آخرت تان را به باد می دهید و دنیا را هم که بهتان نمی دهند! آخر دولتی مانند دولت فعلی که وزرای خودش را هم به اندک اصطکاکی، با تیپا بیرون می اندازد؛ جایی برای شما خواهد داشت؟ آخرت تان را به چه چیزی دارید می فروشید؟
باز اگر بگوییم امثال سپاه بخاطر پشتوانه ایدوئولوژیکی که دارند و خود را محق می دانند برای حفظ نظام هر کاری را ولو حرام محض را انجام دهند و برای همین به خودشان اجازه دروغ گفتن های فله ای را می دهند؛ اما شما چه جوابی برای خودتان و وجدان خودتان کنار گذاشته اید؟
مگر می توانیم بپذیریم که شما با تمام وجود از نظام فعلی دفاع کنید و آنرا همردیف حلقه ی اطراف پیامبران الهی بدانید؟ باور کنیم شما موسوی را خطرناک تر از شمر بی ذی الجوشن می دانید و احمدی نژاد را بالاتر از مالک اشتر؟ باور کنیم شما چشمی ندارید برای دیدن این همه فساد که در این کشور ولایتمدار وجود دارد و روز به روز هم بیشتر می شود؟ باور کنیم شما به وجود فساد حکومتی و مالی باندهای افسانه ای در این نظام قائل نیستید؟ باور کنیم شما به رواج باور نکردنی ربا در این مملکت امام زمانی بی اعتنایید؟ باور کنیم ناامنی؛ دزدی؛ فحشا؛ مواد مخدر؛ مشروبات که در این کشور رونق دارد و از صد کشور دیگر دنیا که اتفاقا اصلا هم امام زمانی نیستند؛ بیشتر است؛ شما را اصلا اذیت نمی کند؟ و فقط شما نگران این هستید که مبادا باز هم خاتمی آرای میلیونی بیاورد و موجب سرشکستگی باند و گروه شما شود؟ و الان خیلی خوشحالید که توانسته اید اعتراضهای مردمی را در سال 88 خفه کنید و سرخوشید که با آن نتیجه ای که برای خودتان خیال کرده اید ، توانستید دولت را بگیرید...
اما اینجا دلم خواست فقط یک موضوع را خطاب به این آقایان بگویم.
اخیرا به شدت حمله کرده اند به اینکه مبادا کسی حوادث مصر و تونس را با جنبش سبز 88 مقایسه کند! و به شدت از این مقایسه می ترسند. و از دلایل رسوایی هم که برای این عدم مقایسه ارائه می کنند این است که آمریکا از جنبش سبز حمایت کرد اما الان از مردم آزاده ی مصر اصلا و ابدا آمریکا حمایت نمی کند!!
آقایان هالو!.. خوب است بدانید اگر آمریکا از انقلاب های اخیر حمایت نمی کرد؛ این انقلاب ها هم رخ نمی داد. چنانچه این دیکتاتورها؛ هر کدام بیش از 20 است که دارند به خوبی و خوشی حکومت می کنند. و هیچ قیام مردمی هم رخ نداده بود. اما اینکه یکباره این حوادث اوج می گیرد؛ مردم نمی ترسند؛ به خیابان می ریزیند؛ دیکتاتورها دیگر اعتماد به نفس ندارند؛ پیروزیها زود نتیجه می دهد... همه بخاطر سیاست اخیر اوبامایی است که دارد خودش را نشان می دهد... و به خاطر شکست اخیر اوباما در انتخابات کنگره است که اوباما را واداشته است کاری کند تا سیاست های دموکراتی او، هم دنیا هم مردم آمریکا را تحت تاثیر قرار دهد. دقیقا به همان دلیل که بوش به عراق حمله کرد تا سیاست های جمهوری خواهی اش، روند سیاسی دنیا و هم درونی آمریکا را تحت تاثیر بگذارد. بد نیست این سند ویکی لیکس را نگاهی بیندازیم:

این سایت در اسناد منتشره خود اعلام می كند فشار باراك اوباما برای اصلاحات دموكراتیك در مصر با مقاومت مبارك مواجه شد زیرا به اعتقاد وی فشارهای سابق واشنگتن برای ایجاد تغییر در خاورمیانه منجربه هرج و مرج شد در این اسناد آورده شده كه سفیر آمریكا در قاهره پیش از سفر مبارك به واشنگتن در ماه مه 2009 به كلینتون اعلام كرد: ما خبردار شده ایم كه مبارك پیش از این تلاش های آمریكا را برای ایجاد تغییرات در جهان اسلام بیهوده خوانده است.

اما شما گاهی در دلایل مشعشعی که ارائه می کنید این است که تونس و مصر پیروز شده و می شوند، بخاطر اینکه به آمریکا وابسته نیستند! و جنبش سبز شکست خورد چون به آمریکا وابسته بود!!
خدایی!.. شما گاهی از این مواد روانگردان استفاده نمی کنید قبل از اینکه وبلاگتان را به روز کنید؟!..
دقیقا به همین منطقی که شما گفته اید؛ انقلاب های تونس و مصر چون به آمریکا وابسته اند؛ پیروز خواهند شد. و جنبش سبز بر خلاف همه تبلیغات سنگینی که شما راه انداخته بودید؛ به شدت تنها بود. و آمریکا به طور کاملا واضحی از بهار تا پاییز سال 88 کاملا و علنا از دولت احمدی نژاد حمایت کرد. که از آن به خیانت اوبامایی یاد کرده ایم. و نتیجه ی این لاس زدن سیاسی دو طرف هم یکی آزاد گذاشتن دست دولت ایران برای سرکوب سنگین اعتراض های مردمی 88 بود. و از این سو هم به معامله هسته ای منجر شد که به فروش انرژی هسته ای در سال 88 معروف گشت. و بعد از آن بود که بخاطر عمل نکردن احمدی نژاد به تعهدش برای این فروش؛ اوباما از او ناامید شد و مخالف او شد. اما باز هم جنبش سبز و اوباما هرگز با هم رفیق نشدند.
لکن اکنون سیاست دموکراتی اوباما فعال شده است. و این موج آمریکایی را چه بسا در ماه های آینده در ایران هم مشاهده کنید. موجی که چه بسا خیلی زود بساط شما را در هم بپیچد. پس به شما پیشنهاد می کنیم که کمی خودتان را بتکانید. و اگر همه پل ها را برای برگشت به دامان ملت خراب کرده اید؛ به جایی و مهاجرتی و حرکتی از این دست؛ فکر کنید.
اما اینکه ما در موج آینده قیام مردمی شرکت کنیم یا نه؛ بستگی دارد به سنجیدن شرایط جدید. و اینکه چقدر این قیام؛ استقلال دارد در تعیین اهداف خودش. چنانچه گاندی هم از شرایط خاص بعد از جنگ دوم جهانی و با حمایت های قدرت های روز دنیا- که اصلا هم قدرتهای صالحی نبودند- توانست استعمار انگلیس را از کشورش برای همیشه بیرون بریزد.
پس لزوما اینکه آمریکا از قیام های پیش رو حمایت می کند؛ دلیل نمی شود که ما از آن کناره بگیریم. و به استفاده از موجی که دنیا به راه انداخته؛ بی اعتنا باشیم. واضح است که ما در استفاده از آن و البته جهت دادن به آن در راهی که بیشترین فایده را برای کشورمان و مردممان داشته باشد؛ عمل خواهیم کرد.
هم آمریکا به ما نیاز دارد. هم ما از طرح آمریکا استفاده خواهیم کرد. و این عین هوشیاری ماست.
بساط دیکتاتورها در حال جمع شدن است.
و همان طور که آمریکا نوکرانش را وامیدارد تا برای طرح هایش شرایط را آماده کنند؛ ما هم رواج اعدام ها را در روزهای اخیر و همزمان سخنرانی شگفت انگیز طائب را در نهم دی؛ پوست خربزه ای می دانیم که آمریکا زیر پای شماها انداخته است.
آمریکا همیشه ساده عمل نمی کند. و اینک دنیای سیاست به مردان زیرک و چند بُعدی نیاز دارد.
مردانی که حتما شماها نیستید!!

۱ نظر:

نادعلي مجدپناهي گفت...

به نام خدا
با سلام. دوست عزيز مي شود به بخشي از درددل هاي شما دل بست و با آنها همدلي و همدردي نمود. ولي بي جهت وارد تحليل هاي سياسي شده ايد. شما عده اي استدلا كرده ايد كه حكومت ايران را شريك آمريكا نشان دهيد و جنبش سبز را بري از اتهام استعماري بودن بكنيد. وآنگاه در ابتدا و انتهاي مطلب نقض آن را آورده ايد و حتي به نوعي به ستايش دولت استعماري آمريكا روي آورده ايد.اين نمي شود.
من هم مثل شما تحليل سياسي بلد نيستم. البته خود به آن معترف هستم. يك قدري منصف باشيد. دروغگويي و چاپلوسي و فساد را در بخشي از سيستم اداري و مديريتي كشور مي توان نقد و اثبات كرد ولي روال كار دنياي سياست و مردان بقول شما چندبعدي چيزي نيست كه بشود با جملات تحقيرآميز و عقده گشايانه باستقبال آن رفت. شما واقعا اري حقيقت يك نهضت و دولت ضداستعماري و رهبري هوشمند و باصداقت را به خاطر خشمي گذرا نديده مي گيري و اين موجب خسارت بزرگي است براي معرفت و شناخت شما.
گفت دوست عزيز! عسل نمي دهي نيش نزن.

تــصـــویــــر روز

تــصـــویــــر  روز