دو تعریف از ولایت

—قضیه اخیر احمدی نژاد خیلی جالب توجه است. احمدی نژادی که تا چندی قبل فقط لجبازی بلد بود و گردن کلفتی، تازگی ها فقط تسلیم شدن بلد شده است! وی نه فقط در برابر بیت رهبری تسلیم بی قید و شرط را پذیرفت؛ بلکه در برابر مجلس و قوه قضاییه و در و دیوار و زمین و آسمان هم تسلیم را قبول کرده است! و احتمالا فردا از بچه کوچک همسایه شان هم زور بشنود!!
گردن کلفتی احمدی نژاد ادامه داشت تا زمانی که کاظم صدیقی به نمایندگی از بیت رهبری خیلی جدی اعلام کرد احمدی نژاد باید همسرش را برای آقا طلاق دهد! و اینجا بود که احمدی نژاد خطر را با تمام ستون فقراتش احساس کرد! فهمید دنیا دست کیست! فهمید بازی بازی، با دُمب شیر هم بازی! حالا این شیر می خواهد پاکتی باشد، که باشد! شیر که هست!
خلاصه! ماست را بریز تو کاسه!... احمدی نژاد ماست ها را کیسه کرد و فهمید این تو بمیری از آن تو بمیری‌ها نیست! قضیه سر این نیست که چند تا خار و خاشاک را جمع کند ببرد کهریزک و بهشان تجاوز کند! این قدرها ساده نیست!! بلکه قضیه خیلی جدی است و او باید رسما و قانونا و خیلی با رضایت خاطر، همسرش را طلاق دهد و با دست خودش ببرد بیت، تحویل دهد! (و بعد هم یقین خبر تبرک شدن همسرش را بشنود!..) پس قضیه خیلی جدی است!
اما حالا که احمدی نژاد تسلیم شده است و عتبه را بوسیده است و زیر عَلمَ مبارک، سینه زده است؛ پس می تواند فعلا تا مدتی همسرش را نگه دارد و از این میزان لطف حضرت آقا مسرور و البته متشّکر باشد!
اینجاست که می فهمیم چرا حضرت آقا از موسوی و کروبی کینه به دل دارند و با تمام قوا دنبال فرصت می گردند تا زهرشان را بریزند! احتمالا به آنها هم گفته اند همسرانشان را طلاق دهند! اما موسوی و کروبی محل سگ به آقا نگذاشته‌اند! آقا هم صبرشان لبریز شده و آنها را از دایره خودی‌ها بیرون انداخته از نظام هم اخراج کرده اند و فرموده اند این دو نفر حق ندارند دیگر در نظام مقدس اسلامی، هیچگونه رایی داشته باشند!

2—وقتی آخوند فاسد "پناهیان" رسما و علنا در یک سخنرانی عمومی و در محضر آقا مقام عظمای ولایت بیان کرد "ولایت بر عدالت هم مقدم است" همه ی ولایت تعریف شد!
چند روز پیش بود که رییس یکی از نهادهای سرمایه‌داری در آمریکا بخاطر فساد اخلاقی بازداشت شد. رییس صندوق بین‌المللی پول وقتی به یک خدمتکار هتل تجاوز کرد؛ مستقیم از هتل به زندان منتقل شد. و به درخواست آزادی با وثیقه سنگین هم برای او کوچکترین اعتنایی نشد. و وی احتمالآ با 25 سال زندان روبرو خواهد بود.
حالا تصور کنید یک دیپلمات درجه دهم در تهران کاری کرده بود! مثلا کاردار پنجم سفارت افغانستان به سی زن و دختر ایرانی تجاوز کرده بود. بعد هم قضیه به دادسرا می رفت.
بلافاصله از نهادهای بالادستی به قاضی بی اراده پرونده یک تلفن نیم دقیقه ای زده می شد که سریعا اقای دیپلمات را آزاد کرده از ایشان معذرتخواهی کنید! آن زنان و دختران را هم که از رژیم صهیونیستی پول گرفته بودند تا با نقش جنده بازی کردن؛ روابط ما را با کشور بزرگ افغانستان به هم بزنند و از این طریق به اهداف شوم‌شان دست بیابند؛ بازداشت کرده تحت اختیار وزارت «سربازان گمنام» قرار دهید؛ تا عملیات محیرالعقول انجام دهند! و بعد برای رفع کدورت چند تا از منشی های مناسب دادسرا را هم برای لحظاتی در اختیار آقای دیپلمات قرار دهید!
وقتی برای ولایت بشود عدالت را نابود کرد؛ وقتی بشود برای حفظ نظام همه گونه جرم و جنایت را انجام داد؛ وقتی ما سردار رادان و سردار نقدی داشته باشیم؛ وقتی این ولایت است که اصل است و نه عدالت؛ وقتی این حکومت با اینکه خیلی مقدس است اما هیچ هدفی ندارد برای اقامه قسط و عدل در میان مردم کشور تحت حکومتش؛ وقتی تمام این نظام تعریف شده باشد در ولایت؛ و ولایت هم تعریف می شود در یک نفر؛ وقتی همه ی این حکومت خلاصه شده است در یک نفر انسان؛ و وقتی این انسان فاسد، همه ارزشهای انسانی را زیر پای زشت خودش له می کند تا بماند؛ و وقتی به نوکران زشت‌تر خودش می گوید رسما و علنا بگویند که شخص او از همه ارزشها ولو عدالت هم بالاتر است؛ و اوست که باید اول بماند؛ وقتی ما سگی مانند پناهیان را داریم... پس چنین برخوردهایی در دادسراها، چندان هم دور از ذهن نخواهد بود.
به نظر می رسد نظام سرمایه داری-صهیونیستی آمریکا خیلی بیشتر برای ارزشها حرکت می کند. و خیلی بالاتر از نظام مذهبی ما، برای عدالت ارزش قائل است.
به نظر می رسد دوران این حکومت مذهبی-خرافی ما، خیلی وقت است سرآمده. فقط باید تلنگرش بزنیم تا فرو بریزد...

هیچ نظری موجود نیست:

تــصـــویــــر روز

تــصـــویــــر  روز