ابرهای فتنه کنار میرود


به توصیه خیلی ها, می خواستم دیگر سیاسی ننویسم. مخصوصا با اتفاقاتی که سال پیش حتی برای خود من افتاد. بنا هم دارم در این وبلاگ, فقط به مسائل اجتماعی و فرهنگی توجه کنم. چرا که اصولا اعتقاد دارم ریشه ی همه مشکلات, به فکر و فرهنگ انسانها برمیگردد. و سیاست, فرعی بر همه ی آنهاست.
لکن بدم نیامد اشاره ای به مطلبی کنم.
یادمان نمیرود از شاه بیت های تبلیغات طرفداران ولایت, دینی بودن خودشان؛ و ضددینی بودن مخالفانشان بوده است. و البته هر چه به آنها تذکر میدادند با این ادبیات زشت از دین سخن گفتن؛ بیش از هر چیز به "دین" لطمه میزند. اما آنان دلشان برای دین نسوخته بود. و فقط میخواستند به قدرت چنگ بزنند. و زدند. و البته ندانستند که نوبت آنها فقط چند روزی است.
اکنون خبری خواندم که بدم نیامد با آن طیف که خودشان را بسیجی میدانستند و خیلی خودشان را دینی حساب میکردند؛ حرفی بزنم.
یادمان نمیرود این طیف؛ مثلا بعد از آن نمازجمعه که هاشمی در تیر 88 خواند؛ مسخره میکردند سبزها را که برخی شان با کفش نماز خوانده اند! یا بعد از روز قدس؛ چه مقاله ها منتشر کردند که شما سبزها آمده بودید تا روزه خواری کنید, و آبروی ما را جلوی اسرائیل ببرید!
بگذریم که این طیف, دین را فقط در روزه خواری میبیند و ناخودآگاه درک سخیف خودش را از دین به نمایش میگذاشته است. در تفکر این طیف, مفهوماتی مانند مبارزه با ظلم, مبارزه با فساد, و تلاش برای عدالت اصلا جایی نداشته و ندارد. حتی توحید هم خودش را در برابر لفظ غلیظی که آنان از ولایت به کار میبرند؛ رنگ میبازد. اما اینک بدم نمی آید بیایند و جوابی به من بدهند.
این,
قسمتی از خاطرات اخیر یکی از مسئولین بیت رهبری است. اول بخوانیدش:

معظم‌له در ایام فتنه قبل از حادثه كهریزك تاكید كرده بودند، « زندان كهریزك برای قاچاقچیان، مواد مخدری ها و اراذل و اوباش است، مبادا كسانی كه در اغتشاشات دستگیر شدند را به آنجا ببرند، آنجا جای آنها نیست، تیپ این آدمها با كسانی كه در كهریزك هستند فرق می كند. اگر جا دارند در زندان های دیگر والا آنجا نبرند و آزادشان كنند».
و من میپرسم مگر در اسلام, اصولا ما چیزی به نام کهریزک باید داشته باشیم؟ که مخصوص قاچاقچیان و اوباش باشد؟
مگر اصلا ما حکمی برای "تیپ" داریم؟
حقیقت این است که هر کس جرمی انجام داده است؛ بنا به احکام خدا که از تورات تا قرآن برایش مقرر شده؛ باید مجازات شود. و در این بین, حق ذره ای اهانت هم به آن مجرم وجود ندارد.
و اینک؛ زندان شلوغ, توهین جنسی, برهنه خواباندن زندانیان کنار هم, از سقف آویزان کردن, تا حد مرگ کتک زدن, تجاوز جنسی... جایش کجاست؟ حتی اگر این زندانیان, قاچاقچی باشند.
بله, این تفکر رهبر شماست. پس وای به حال شما بسیجیان عامی!
این درک شما از اسلام است. و شما مخالفان تان را ضد دین می خواندید. و فقط خودتان را دینی می دانستید! انگار که درِ آسمان باز شده, و شما عزیزکرده های خدا, از آن پایین افتاده اید! و الان است که باید با باتوم های مقدستان, دین خدا را رواج دهید!!
اما حقیقت این است که جنبش سبز بسیار دینی است. ضمن اینکه قبول داریم بعضی حرکات غیردینی هم در بدنه این جنبش وجود داشته است. و همچنین که کسی نمی تواند رفتارهای به شدت دینی این جنبش را هم انکار کند. قابل انکار نیست که جنبش سبز از عمق وجود, به دین احترام گذاشته است. و بنا به آموزه های اصیل دین, حرکت خودش را تنظیم کرده است. جنبشی که به هیچ روی, قابل مقایسه با جنبش دوم خرداد هم نبود. که دوم خرداد اصولا کاری با دین نداشت. اما جنبش سبز, از ابتدا دین را بر سر دست گرفت؛ و اگر چه کسانی از این جنبش در برخی اجتماعات این جنبش, مثلا روسری از سر باز کردند یا روزه خواری کردند؛ اما فقط این انسانهای سطحی هستند که دین را در روسری یا روزه میبینند.
که دین عمقی به اندازه ی توحید و صلاح و پاکی دارد. دین, مبارزه با فساد را در نظر دارد. دین, به عدالت چشم می دوزد. و خوشبختی انسان, هدف نهایی اش است.
آرام آرام, ابرهای فتنه کنار می رود و حقیقت آشکار می شود. دینداران واقعی نمایان می شوند. و باتوم بدستان ولایت؛ نه در دل مردم, که در دنیا و آخرت هم جایی نداشته و نخواهند داشت.
که وعده خدای یکتاست: پایان کار, از آن نیکوکاران است.
و حیله گران و خدعه گران, روزهای پایانی شان نزدیک است.
که خدا با ماست..!

هیچ نظری موجود نیست:

تــصـــویــــر روز

تــصـــویــــر  روز