خطبه های روز گذشته تهران خیلی تامل برانگیز بود. اصولا امثال ما که حوادث سیاسی را با دقت دنبال می کنیم و به مقایسه رویدادها با هم عادت کرده ایم؛ منتظر یک خطبه ی به شدت تکان دهنده بودیم.
رهبر معظم در مواقع خیلی بحرانی معمولا نکاتی را مطرح می کرد که قابل تامل بود. و تاثیر زیادی بر حوادث می گذاشت. برای مثال خطبه های بعد از حادثه 18تیر را می توان یاد کرد.
اما آنچه دیروز شنیدیم؛ یک رویداد ناامید کننده بود. سخن گفتن از حوادثی که در منطقه آغاز شده است؛ با تحلیل هایی به شدت اسف انگیز! سخنانی که خشم کسانی را درآورد که ظاهرا خواسته شده بود از آنها تعریف شود.
برای مثال ساعاتی بعد از این خطبه ها؛ اخوان المسلمین مصر که تنها حزب اسلامگرای حاضر در قیام حال حاضر مصر است؛ با صدور اطلاعیه ای به خطبه های تهران واکنش نشان داد:
"اخوان المسلمين این انقلاب را انقلاب مردم مصر می داند؛ نه انقلاب اسلامی. و انقلاب مصر متعلق به همه مسلمانان، مسيحيان، از همه گروه ها و فرقه ها است."
و یا پس از ساعاتی که در این خطبه ها قیام مردم مصر، قیام علیه یک متحد آمریکا خوانده شد؛ سخنگوی کاخ سفید با لحنی تمسخرآمیز بیان کرد:
"با توجه به سرکوب خشونتبار اعتراضات پس از انتخابات رياست جمهوری ايران در سال گذشته، مقام های جمهوری اسلامی در جايگاهی نيستند که درباره اتفاقات مصر نظر دهند! موضعی که ايران در قبال مصر گرفته جالب توجه است چرا که مردم ايران میخواستند از حقوقی برخوردار باشند که هم اينک مردم در قاهره از آن برخوردارند، ببينيد (آن موقع ايران) در مقابل چنين مطالبهای از سوی مردم خود چگونه اقدام کرد. همان طور که مردم در قاهره هماينک میتوانند تظاهرات کنند، دولت ايران اگر به حرف خود پايبند است به مردم خود نيز چنين اجازهای بدهد. جهانيان استقبال میکنند از اين که ببيند دولت ايران سعه صدر داشته باشد و اجازه بدهد مردم کشورش از حقوقی برخوردار شوند که هم اکنون مردم در قاهره به صورت مسالمتآميز دارند (و می توانند تظاهرات کنند)."
واقعیت این است که نوع تحلیل ارائه شده در خطبه های روز گذشته خیلی "بد" بود. و واکنشی عصبی و قدیمی بود به کسانی که در ایران، حوادث مصر را با حوادث ایران مقایسه می کنند.
کاملا واضح است تاکید دم به دم و شدید دستگاه های حکومتی بر مقایسه قیام مردم مصر با انقلاب 57 ایران؛ یک تصمیم اتخاذ شده از سوی مقامات عالی نظام است. و کاملا واضح است تحلیل ارائه شده در این خطبه ها برای فراموشاندن جنس قیام مصر در "قیام علیه دیکتاتوری" است. چرا که مسلم است بلافاصله اذهان در ایران به سوی دیکتاتورهای ایرانی خواهد رفت!
اما انتظاری که از رهبر ایران می رفت؛ خیلی بیشتر از این بود. او دیروز نتوانست آنچه را در حمایت از نظام می خواهد؛ انجام دهد. هیچ کس باور نکرد قیام مردمی مصر؛ قیامی علیه دیکتاتورها نیست. و هیچ کس قانع نشد که بخاطر بیداری اسلامی مردم مصر است که از انقلاب اسلامی در سی سال پیش الهام گرفته اند و اکنون می خواهند یک نظام اسلامی آن هم به خوبی نظام ایران در کشورشان برپا کنند!
باید گفت طرفداران رهبر معظم به شدت ناامید شدند. و شاید کمربندها را محکم بستند و آماده شدند برای رویارویی با موج قیام که در روزهای آینده در ایران راه خواهد افتاد. یقینا آنها در جلسات پشت درهای بسته به هم خواهند گفت: رهبر نتوانست مثل گذشته امور را جمع کند.
در قرنهای گذشته؛ خانی بود که هر بار که در روستا سر و صدا به پا می شد؛ به میدانگاهی روستا می آمد و یک نعره می کشید. و بعد، همه ماست ها را کیسه می کردند. یک بار خان به میان دعوای اهل ده آمد. نعره کشید. همه نگاهش کردند. لحظاتی سکوت برقرار شد. اما چند ثانیه بعد دوباره همه مشغول دعوایشان شدند. از گوشه میدانگاهی ده؛ دو تا از پیرمردهای روستا، دستهایشان به کمر، رو به هم کردند و گفتند: ریش و پشمش ریخته دیگر!
رهبر معظم در مواقع خیلی بحرانی معمولا نکاتی را مطرح می کرد که قابل تامل بود. و تاثیر زیادی بر حوادث می گذاشت. برای مثال خطبه های بعد از حادثه 18تیر را می توان یاد کرد.
اما آنچه دیروز شنیدیم؛ یک رویداد ناامید کننده بود. سخن گفتن از حوادثی که در منطقه آغاز شده است؛ با تحلیل هایی به شدت اسف انگیز! سخنانی که خشم کسانی را درآورد که ظاهرا خواسته شده بود از آنها تعریف شود.
برای مثال ساعاتی بعد از این خطبه ها؛ اخوان المسلمین مصر که تنها حزب اسلامگرای حاضر در قیام حال حاضر مصر است؛ با صدور اطلاعیه ای به خطبه های تهران واکنش نشان داد:
"اخوان المسلمين این انقلاب را انقلاب مردم مصر می داند؛ نه انقلاب اسلامی. و انقلاب مصر متعلق به همه مسلمانان، مسيحيان، از همه گروه ها و فرقه ها است."
و یا پس از ساعاتی که در این خطبه ها قیام مردم مصر، قیام علیه یک متحد آمریکا خوانده شد؛ سخنگوی کاخ سفید با لحنی تمسخرآمیز بیان کرد:
"با توجه به سرکوب خشونتبار اعتراضات پس از انتخابات رياست جمهوری ايران در سال گذشته، مقام های جمهوری اسلامی در جايگاهی نيستند که درباره اتفاقات مصر نظر دهند! موضعی که ايران در قبال مصر گرفته جالب توجه است چرا که مردم ايران میخواستند از حقوقی برخوردار باشند که هم اينک مردم در قاهره از آن برخوردارند، ببينيد (آن موقع ايران) در مقابل چنين مطالبهای از سوی مردم خود چگونه اقدام کرد. همان طور که مردم در قاهره هماينک میتوانند تظاهرات کنند، دولت ايران اگر به حرف خود پايبند است به مردم خود نيز چنين اجازهای بدهد. جهانيان استقبال میکنند از اين که ببيند دولت ايران سعه صدر داشته باشد و اجازه بدهد مردم کشورش از حقوقی برخوردار شوند که هم اکنون مردم در قاهره به صورت مسالمتآميز دارند (و می توانند تظاهرات کنند)."
واقعیت این است که نوع تحلیل ارائه شده در خطبه های روز گذشته خیلی "بد" بود. و واکنشی عصبی و قدیمی بود به کسانی که در ایران، حوادث مصر را با حوادث ایران مقایسه می کنند.
کاملا واضح است تاکید دم به دم و شدید دستگاه های حکومتی بر مقایسه قیام مردم مصر با انقلاب 57 ایران؛ یک تصمیم اتخاذ شده از سوی مقامات عالی نظام است. و کاملا واضح است تحلیل ارائه شده در این خطبه ها برای فراموشاندن جنس قیام مصر در "قیام علیه دیکتاتوری" است. چرا که مسلم است بلافاصله اذهان در ایران به سوی دیکتاتورهای ایرانی خواهد رفت!
اما انتظاری که از رهبر ایران می رفت؛ خیلی بیشتر از این بود. او دیروز نتوانست آنچه را در حمایت از نظام می خواهد؛ انجام دهد. هیچ کس باور نکرد قیام مردمی مصر؛ قیامی علیه دیکتاتورها نیست. و هیچ کس قانع نشد که بخاطر بیداری اسلامی مردم مصر است که از انقلاب اسلامی در سی سال پیش الهام گرفته اند و اکنون می خواهند یک نظام اسلامی آن هم به خوبی نظام ایران در کشورشان برپا کنند!
باید گفت طرفداران رهبر معظم به شدت ناامید شدند. و شاید کمربندها را محکم بستند و آماده شدند برای رویارویی با موج قیام که در روزهای آینده در ایران راه خواهد افتاد. یقینا آنها در جلسات پشت درهای بسته به هم خواهند گفت: رهبر نتوانست مثل گذشته امور را جمع کند.
در قرنهای گذشته؛ خانی بود که هر بار که در روستا سر و صدا به پا می شد؛ به میدانگاهی روستا می آمد و یک نعره می کشید. و بعد، همه ماست ها را کیسه می کردند. یک بار خان به میان دعوای اهل ده آمد. نعره کشید. همه نگاهش کردند. لحظاتی سکوت برقرار شد. اما چند ثانیه بعد دوباره همه مشغول دعوایشان شدند. از گوشه میدانگاهی ده؛ دو تا از پیرمردهای روستا، دستهایشان به کمر، رو به هم کردند و گفتند: ریش و پشمش ریخته دیگر!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر