امروز با دیدن اوضاع مجلس؛ به کل حالم خوب شد!
اصلا دیدن چهره حداد عادل و لرزیدن دستانش کلی می ارزید! همین که شادی ایشان بعد از حوادث 22بهمن و همزمانی خرافی سقوط مبارک با این روز و البته مرگ ملک عبدالله در همین روز! حالا تبدیل شده به ترس و لرز و اعصاب خورد!!
اصلا الان باتومی را که دیروز به من زدند؛ حلال کردم! از بس امروز خوشحالم!
فریاد مرگ بر موسوی بود که از سوی فداییان ولایت در مجلس مبارک، طنین انداز بود! و البته اضافه کنید به آن، شعار: موسوی کروبی اعدام باید گردند!
مجلسیان نازنین ولایت امروز ثابت کردند دیروز آنچنان هم که خبر بیست و سی می گفت؛ کوچک نبوده. بلکه دنیا را تکان داده. و به همه اهداف خود رسیده.
به نظر من که روز گذشته ارزش این را دارد که موسوی را هم بازداشت کنند. اصلا ارزش این را دارد که من را هم اعدام کنند! این زندگی را مگر می خواهیم برای چی؟ مگر نه این است که زندگی با ظالمان چیزی جز عذابی دردآور نیست؟ پس اگر قرار است باز هم امثال حداد عادل و فک و فامیلش، امور ما را به دست بگیرند؛ همان بهتر که اعدام شویم و به زندگی بهتری مهاجرت کنیم.
خدایا تو را شکر که به این جماعت آلوده ثابت کردیم فتنه سبز هنوز نمرده است. و هر لحظه آماده انفجار است.
خدایا تو را شکر؛ که روز گذشته را دیدم. و روزهای آینده را هم خواهیم دید.
به نظر من الان دقیقا همان زمان است که باید موسوی را بگیرند. همین که امور از دست آقایان خارج شده؛ و تصمیمات بدون فکر می گیرند؛ یعنی در سراشیبی سقوط افتاده اند.
تنها چیزی که می تواند راهپیمایی عظیم 25بهمن را به تجمع های شبانه روزی برساند؛ بازداشت موسوی است.
این مردمی که من دیدم؛ مردمی که بعد از کشتار و اعدام و تهدید و شکنجه و تجاوز؛ بازهم به خیابان آمدند و فریاد زدند "مرگ بر دیکتاتور" ، آماده هم هستند همه چیز را به جان بخرند و در تجمع های دائمی در یک میدان تهران بمانند.
اگر این است زندگی -این زندگی با شما سپاهیان ِرهبر- ما این زندگی را نمی خواهیم. پس ما را بکشُید.
ما آماده ایم همراه موسوی -که تا اینجا ایستاده است- بمیریم.
من پس از بازداشت موسوی، تجمع در میدان توپخانه تهران را پیشنهاد می کنم.
شروع تجمع شبانه روزی تا سقوط دیکتاتور.
اصلا دیدن چهره حداد عادل و لرزیدن دستانش کلی می ارزید! همین که شادی ایشان بعد از حوادث 22بهمن و همزمانی خرافی سقوط مبارک با این روز و البته مرگ ملک عبدالله در همین روز! حالا تبدیل شده به ترس و لرز و اعصاب خورد!!
اصلا الان باتومی را که دیروز به من زدند؛ حلال کردم! از بس امروز خوشحالم!
فریاد مرگ بر موسوی بود که از سوی فداییان ولایت در مجلس مبارک، طنین انداز بود! و البته اضافه کنید به آن، شعار: موسوی کروبی اعدام باید گردند!
مجلسیان نازنین ولایت امروز ثابت کردند دیروز آنچنان هم که خبر بیست و سی می گفت؛ کوچک نبوده. بلکه دنیا را تکان داده. و به همه اهداف خود رسیده.
به نظر من که روز گذشته ارزش این را دارد که موسوی را هم بازداشت کنند. اصلا ارزش این را دارد که من را هم اعدام کنند! این زندگی را مگر می خواهیم برای چی؟ مگر نه این است که زندگی با ظالمان چیزی جز عذابی دردآور نیست؟ پس اگر قرار است باز هم امثال حداد عادل و فک و فامیلش، امور ما را به دست بگیرند؛ همان بهتر که اعدام شویم و به زندگی بهتری مهاجرت کنیم.
خدایا تو را شکر که به این جماعت آلوده ثابت کردیم فتنه سبز هنوز نمرده است. و هر لحظه آماده انفجار است.
خدایا تو را شکر؛ که روز گذشته را دیدم. و روزهای آینده را هم خواهیم دید.
به نظر من الان دقیقا همان زمان است که باید موسوی را بگیرند. همین که امور از دست آقایان خارج شده؛ و تصمیمات بدون فکر می گیرند؛ یعنی در سراشیبی سقوط افتاده اند.
تنها چیزی که می تواند راهپیمایی عظیم 25بهمن را به تجمع های شبانه روزی برساند؛ بازداشت موسوی است.
این مردمی که من دیدم؛ مردمی که بعد از کشتار و اعدام و تهدید و شکنجه و تجاوز؛ بازهم به خیابان آمدند و فریاد زدند "مرگ بر دیکتاتور" ، آماده هم هستند همه چیز را به جان بخرند و در تجمع های دائمی در یک میدان تهران بمانند.
اگر این است زندگی -این زندگی با شما سپاهیان ِرهبر- ما این زندگی را نمی خواهیم. پس ما را بکشُید.
ما آماده ایم همراه موسوی -که تا اینجا ایستاده است- بمیریم.
من پس از بازداشت موسوی، تجمع در میدان توپخانه تهران را پیشنهاد می کنم.
شروع تجمع شبانه روزی تا سقوط دیکتاتور.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر