اخیرا نهضت افشای اسناد -که پشت قباله حسن نصرالله لبنانی (همان نواده روح الله) بود- به نهضت افشای عکسهای خانوادگی تبدیل شده است.
یک نفر یک دخترخانم را که ظاهرا از نزدیکان میرحسین موسوی است؛ تعقیب کرده است. و از او هنگام دیدار با دوستانش عکس گرفته است.
یک نفر هم افتاده دنبال خانم احمدی نژاد؛ و عکسی از ایشان هنگامی که با دوستشان دیدار کرده اند؛ انداخته است.
ما در اینجا متاسفانه مجبوریم این عکس ها را نشان دهیم تا شما بدانید از کدام عکس ها حرف می زنیم. البته اندازه این عکس ها را آنقدر کوچک کرده ایم که شما چیزی نفهمید! اما می توانید در همین اینترنت ِ نامرد، اصل عکسها را پیدا کنید. ما همین جا از خانم احمدی نژاد که ممکن است با افشای این عکس دوستانه شان از آقاشان کتک بخورند؛ عذر می خواهیم.
اما یک مطلب که به ذهن قاصر بنده رسید؛ این است که اگر اشکالی به این دیدارهای دوستانه وارد باشد، که هست؛ کدام یک بدتر است؟
فامیل میرحسین موسوی، رفته با دوستانش در جایی مانند کافه تریا دیدار کرده و یک آتشی هم به لب رسانده است. دست دوستانش را هم فشرده است. البته درست است که همه شان بدون همسرند؛ اما خب معلوم است که کار اشتباهی کرده اند. و اصولا دراین مملکت که همه ی مردم به ارزشهای اسلامی پایبندند و از صبح تا شب مشغول ادای نافله شب می باشند؛ فشردن دست یک پسر نامحرم، معلوم است که گناهی نابخشودنی است. به نظر من که این آقا پسره را ببرند به یکی از مراکز خاص، و یک باتومی چیزی فرو کنند توی ...؛ تا دیگر بداند توی این مملکت، جای این کارها نیست.
اما برویم سراغ عکس دوم. در اینجا، متعلقه ی آقای احمدی نژاد (صلوات بفرستید) دارد با یک خانم خاصی دیدار می کند. در نظر اول، این دیدار بدون اشکال می باشد. چرا که هر دو خانم هستند و نامحرم نیستند برای هم. کار خاصی هم که نمی کنند، مثلا هم را ببوسند. بلکه هر کدام نشسته اند یک کناری دارند به هم نگاه می کنند. اما اگر به شما بگویم دوست خانم احمدی نژاد (صلوات یادتان نرود) متعلقه حسنی مبارک می باشد، چه حالی بهتان دست می دهد؟
یعنی همان طور که اتفاقات جنبش سبز با اتفاقات جنبش جوانان مصر، مانند هم می باشد؛ و سرکوبشان هم مانند هم است؛ نکند این خانمهای دو طرف از طراحان مسائل باشند؟
راست گفته اند پشت هر مرد موفقی؛ یک زن نابغه قایم شده است.
به نظر من که باید موبایل خانم احمدی نژاد را کنترل کنند. ببینند در مورد امنیت ملی چیزی تویش نباشد.
از ما گفتن بود.
یک نفر یک دخترخانم را که ظاهرا از نزدیکان میرحسین موسوی است؛ تعقیب کرده است. و از او هنگام دیدار با دوستانش عکس گرفته است.
یک نفر هم افتاده دنبال خانم احمدی نژاد؛ و عکسی از ایشان هنگامی که با دوستشان دیدار کرده اند؛ انداخته است.
ما در اینجا متاسفانه مجبوریم این عکس ها را نشان دهیم تا شما بدانید از کدام عکس ها حرف می زنیم. البته اندازه این عکس ها را آنقدر کوچک کرده ایم که شما چیزی نفهمید! اما می توانید در همین اینترنت ِ نامرد، اصل عکسها را پیدا کنید. ما همین جا از خانم احمدی نژاد که ممکن است با افشای این عکس دوستانه شان از آقاشان کتک بخورند؛ عذر می خواهیم.
اما یک مطلب که به ذهن قاصر بنده رسید؛ این است که اگر اشکالی به این دیدارهای دوستانه وارد باشد، که هست؛ کدام یک بدتر است؟
فامیل میرحسین موسوی، رفته با دوستانش در جایی مانند کافه تریا دیدار کرده و یک آتشی هم به لب رسانده است. دست دوستانش را هم فشرده است. البته درست است که همه شان بدون همسرند؛ اما خب معلوم است که کار اشتباهی کرده اند. و اصولا دراین مملکت که همه ی مردم به ارزشهای اسلامی پایبندند و از صبح تا شب مشغول ادای نافله شب می باشند؛ فشردن دست یک پسر نامحرم، معلوم است که گناهی نابخشودنی است. به نظر من که این آقا پسره را ببرند به یکی از مراکز خاص، و یک باتومی چیزی فرو کنند توی ...؛ تا دیگر بداند توی این مملکت، جای این کارها نیست.
اما برویم سراغ عکس دوم. در اینجا، متعلقه ی آقای احمدی نژاد (صلوات بفرستید) دارد با یک خانم خاصی دیدار می کند. در نظر اول، این دیدار بدون اشکال می باشد. چرا که هر دو خانم هستند و نامحرم نیستند برای هم. کار خاصی هم که نمی کنند، مثلا هم را ببوسند. بلکه هر کدام نشسته اند یک کناری دارند به هم نگاه می کنند. اما اگر به شما بگویم دوست خانم احمدی نژاد (صلوات یادتان نرود) متعلقه حسنی مبارک می باشد، چه حالی بهتان دست می دهد؟
یعنی همان طور که اتفاقات جنبش سبز با اتفاقات جنبش جوانان مصر، مانند هم می باشد؛ و سرکوبشان هم مانند هم است؛ نکند این خانمهای دو طرف از طراحان مسائل باشند؟
راست گفته اند پشت هر مرد موفقی؛ یک زن نابغه قایم شده است.
به نظر من که باید موبایل خانم احمدی نژاد را کنترل کنند. ببینند در مورد امنیت ملی چیزی تویش نباشد.
از ما گفتن بود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر