تفاوت قیام سال 88 با آنچه امسال از 25بهمن شروع شد، اساسی است.
در سال گذشته علیرغم جدی شدن اعتراضات و همچنین جمعیت فراوان معترضین؛ همه، انگار با این نیت درونی به خیابان می رفتند تا رهبر را نهایتا وادار به سازش کنند. همه گویی به نیت نهایی "مذاکره" مبارزه می کردند. و رهبر هم که این را دریافته بود؛ آشکارا لجبازی میکرد. و طرفدارانش هم تملقش را می کردند که: وای آقا! شما چقدر محکم و استوار هستید!!
اما آنچه امسال شروع شد و الهام گرفته از قیام کشورهای خاورمیانه بود؛ به هیچ عنوان به نیت مذاکره نیست. بلکه بخاطر سرنگونی تمام این نظام است. دیگر مردم به هیچ عنوان حتی حاضر نیستند پیشنهاد مذاکره رهبر را قبول کنند.
و این به نظر من خیلی مهم است. اگر جمعیت 25خرداد خیلی بیشتر بود. اما انسانهای 25بهمن، چیز دیگری بودند.
آنها ایران را تکان خواهند داد.
حالا خواهید دید.
شما نیروهای نظام، قذافی هم بشوید؛ باید بروید. نهایت این است که سپاه، تانک به خیابان می آورد و برای مقام عظمای ولایت، مردم را می بندد به رگبار. کار بالاتری که نمی توانید بکنید. اما لیبی با شما دارد حرف می زند. اولین به گلوله بستن مردم از سوی تانک های سپاه، مردم را قانع خواهد کرد که باید اسلحه به دست گرفت.
و آن زمان است که موج فرار سپاهیان شجاع شما شروع خواهد شد.
و بعد هم که واضح است! دوران التماس رهبر معظم فرا خواهد رسید. التماسی که کسی اعتنایش نخواهد کرد.
خدایا!
از تو می خواهم... به حق تمام خون دلی که در این بیست ماهه خوردیم، به حق قلب های شکسته و باطرواتمان، به حق جوانان له شده به دست بسیجیان، از تو می خواهم که یک بار دیگر ببینم رهبر معظم به نماز جمعه آمده و دارد گریه می کند...
خدایا... به حق خودت بر خودت... من را این دیدار محروم نکن...
خدایا...!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر