بلوتوس، ژولیوس سزار را دوست داشت. و این یک انتخاب دشوار بود. او باید میان علاقه به دوستش، و مردم؛ یکی را انتخاب می کرد.
بلوتوس به جمهوری معتقد بود. و سزار یک دیکتاتور بود.
سرانجام بلوتوس تصمیمش را گرفت. و گروه تحت فرمان او؛ ژولیوس سزار را روی آن پله های شهر رم، در خون غلطاندند.
دیکتاتور از بین رفت.
آیا دیکتاتور امروز ما هم همین سرنوشت را خواهد یافت؟
و آیا جمهوریخواهان عصر ما کمتر از بلوتوس ودوستان اندکش، قدرت دارند؟
و آیا کسی باور کرد که بلوتوس و گروهش، وابسته با بیگانگان اند؟!
شاید روزهای آینده!
حوادثی در راه است...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر