مـصـاحـبـه ی جالبی را با بنی صدر (اولین رییس جمهور اسلامی ایران) دیدم:
به من گفتند که احمدی نژاد در دیدار با آقای خامنهای، استعفایش را گذاشته است جلوی رهبر. گفته است یا این را بپذیرید یا این که آن حکم حکومتیتان را لغو کنید. او هم نپذیرفته است. نتیجه این است که یا آقای احمدینژاد باید سرش را بیندازد پایین و برگردد به سر کارش که به معنای این است که در دو سال باقیمانده ریاست جمهوری، ایشان حالت یک آلت فعل بیمقدار است و پشم و پیلهاش ریخته است. آن وقت تصدی امور کشور به طور مستقیم به آقای خامنهای میرسد. اما اگر آقای خامنهای جا بزند و بگوید که من قانع شدم و ایشان طبق قانون اساسی میتواند وزرا را تغییر دهد، در آن صورت «آقای ولی امر مسلمین جهان» شده است دو پول سبزی! این وضعیتی است که آقای خامنهای خودش ایجاد کرده است و هر چه که پیش بیاید، در نهایت ایشان بازنده است. بسیاری میگویند که آقای خامنهای این وضعیت را ایجاد کرده است که رئیس جمهور استعفا بدهد و دفع شر کند. و او هم فرصت را مغتنم شمرده مقداری از مردم دلجویی کند و پیش از این که کار از کار بگذرد شاید بتواند وضعیت نارضایتی را جمع و جور نماید. بهخصوص که شکست اجرای قانون یارانهها هم به خوبی عیان شده است. اگر هم رئیس جمهور استعفا کند و پی کار خود برود، باز هم آقای خامنهای بازنده است برای این که ایشان با آن بحران و هزینه، کودتای سال ۸۸ را ایجاد کرد، آن سرکوبها و جنایتها به دستور او انجام گرفت، سرانجام به اینجا ختم شد. این بیکفایتی مطلق او را میرساند. یعنی آقای رهبر اعتراف روشن و صریحی بر بیکفایتی خویش میکند که البته واقعا آدم بیکفایتی هم هست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر