اندیمشک - پادگان دوکوهه
غروب یکی از روزها، یک دستگاه نیسان پاترول زردرنگ که آرم "صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران" روی درهایش به چشم میخورد، به تبلیغات لشکر آمد. یکراست رفتند پهلوی مسئول تبلیغات. ساعتی بعد چندتایی از بچههای تبلیغات به همراه چند سرباز، سوار بر پاترول زرد، به بیابان وسیع پشت پادگان رفتند. با چند انفجار و شلیک چند گلوله، خبرنگاران صدا و سیما برنامهای با عنوان "ماه رمضان با رزمندگان در خط مقدم" ساختند و برای پخش به تهران بردند.
اواخر سال 1366
تهران – پادگان امام حسین (ع)
یکی از روزها که در محوطهی پادگان امام حسین (ع) قدم میزدم، متوجه نیسان پاترول زردرنگ صدا و سیما شدم که از در وارد شد. خوب که دقت کردم، سیدی را سوار بر آن دیدم که برایم آشنا آمد. هر هفته درسهای اخلاق او از تلویزیون برای خانوادهها پخش میشد. تعجبم از این بود که اینجا چه کار داشت.
ساعتی بعد که پهلوی مسئول حفاظت فیزیکی پادگان بودم، اتفاقا دربارهی آنها سؤال کردم که خندید و گفت:
- حاج آقا میخواد یه برنامهی اخلاقی دربارهی رزمندهها درست کنه. ظاهرا توفیق نصیبشون نشده که برن جبهه، واسه همین هماهنگ کردن و اومدن اینجا. چند تا از سربازای ما رو هم بردهن، پشت پادگان هم سنگر و از این حرفا درست کردهن که مثلا اینجا جبهه است.
حالم به هم خورد؛ درست مثل همانی که سال 64 در تبلیغات پادگان دوکوهه دیده بودم. با خودم گفتم: این نامردها کی میخوان این مسخرهبازیها و بزدلیشان را بذارند کنار؟!
شنبه شب، وقتی نشسته بودم پای تلویزیون، بر حسب اتفاق حاج آقا را دیدم که خیلی مؤدب و بااخلاق، صحبت میکرد. پشت سرش چند سرباز پادگان خودمان مثلا درحال تیراندازی به دشمن فرضی بودند و حاج آقا هم میفرمود:
- امروز توفیقی دست داد تا در کنار رزمندگان عزیز اسلام باشیم ...
زدم کانال دیگر تا شاید "حیات وحش" نشان بدهند که بیشتر سرگرم شوم!
- آقای داودآبادی! ای نویسنده شوی اخراجی ها! میشود بفرمایید حضور رهبر معظمتان در جبهه آیا غیر از اینها بوده است؟ ما که هر وقت ایشان را در صداسیما دیدیم، دارند برای جمعی از رزمندهها سخنرانی میکنند و آنها را گوهران عالم بشریت میدانند. همیشه هم لباس سربازی میپوشیدند که یعنی خیلی رزمنده هستند! با همان لباس خاکی هم میرفتند تهران و توی مجلس هم میرفتند که بگویند تازه از منطقه آمدهاند...! خوب که فکر کنی رهبر تو، اوج ریاکاری و دغلبازی است که نمیخواهی ازش حرف بزنی... حرف بزن عزیزم... راحت کن خودت را!!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر