من هیچ وقت دو رویی را نمی فهمم… نمی توانم ولع و اشتها را در کنار اه اه و پیف پیف قرار بدهم… این سامان خان فخار زاده ( گزارشگر تلویزیون ایران و باشگاه خبرنگاران جوان) که گزارش های ضد بی بی سی اش، خوش نشین مجله خبری ساعت ۱۹ شبکه اول تلویزیون ایران هست اما، عجیب بلد است ولع را از یاد ببرد و اه و پیف پیشه کند… مدت هاست، هر بار که در تلویزیون ایران می بینمش یا مهر و محبتش، در گزارش های ضد بی بی سی ، شامل حال خودم هم می شود ( از مواردی که خودم قربانیم تا مواردی که از تصاویر فیلم ها و گزارش هایم، چیزی درست می کند) با خودم می گفتم چقدر این قیافه و صدا برایم آشناست… سامان خان، به جا نمی آوری؟ من را نه، دیشکنری حیمم را چطور؟ من اما به جا آوردمت… خاطرت هست در امتحان ورودی تلویزیون فارسی بی بی سی، پشت سرم، سمت چپ نشسته بودی و مدام دیکشنری حیم پاره و پوره ی من را می خواستی؟ یادت هست که هر مرحله از آزمون که تمام می شد، کنکور وار، سعی می کردی جواب هایی که نوشته بودی را با بقیه مقایسه کنی؟ امروز که داشتم گزارشت را تماشا می کردم، دیدم نه بدک نیستی… استعداد داری… شاید اگر پیش ما اینجا بودی، یعنی می توانستی که بیایی، یعنی آن امتحان کذایی را با آنهمه دیکشنری که گرفتی و استفاده کردی قبول می شدی و می آمدی، این همه جلب توجه، لازمت نبود… تو که می گفتی بی بی سی، نمونه است… آن موقع بی اولش، از بهاییت نمی آمد نه؟… ببخشید اما، حافظه من زیادی خوب است… شاید هم اشتباه می کنم… هیچی… ولش کن ولی به تمام همکاران صدا و سیمایی که پیام می فرستند می خواهند بیایند و همکار بی بی سی شوند، سلام برسان.
بیبیسی حیا ندارد!
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر