افتضاح بزرگ

عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت:

 

هرچند بیشتر خوانندگان محترم با اصطلاح نعل وارونه آشنا هستند، ولی برای كسانی كه آشنا نیستند، یادآوری می‌كنم كه در گذشته، در برخی موارد افراد فراری را از طریق شناسایی رد پای فرد یا حیوان آنان پیدا می‌كردند، از این رو كسانی كه نمی‌خواستند ردیابی شوند، نعل اسب یا قاطر خود را وارونه می‌زدند تا ردیاب‌ها دچار اشتباه شوند و در جهت خلاف مسیر واقعی فرار، آنان را ردیابی كنند.

 امروز هم برخی از اهل سیاست می‌كوشند نعل وارونه بزنند تا كسی متوجه مسیر اصلی حركت آنان نشود، از جمله می‌توان به رفتار قدرتمندان اصولگرا در جریان اختلاس سه هزار میلیارد! تومانی از بانك صادرات و چند بانك دیگر اشاره كرد.

 این افرادا با متمركز شدن بر اینكه اختلاس‌كنندگان از جریان سیاسی به قول آنان منحرف یا خاصی هستند، می‌خواهند با یك تیر دو نشان بزنند؛ از یك سو رقیب داخلی جناح خود را حذف كنند و از سوی دیگر توجه مردم را از واقعیت ماجرا منحرف كنند تا كسی نتواند آنان را ردیابی كند و مسوولیت اصلی آنان را در این فساد فاجعه‌آمیز متذكر شود. اگرچه مهم است كه چه فرد یا افرادی این فساد بزرگ را مرتكب شده‌اند، ولی این موضوع در برابر اصل وقوع چنین رویدادی بسیار كم‌اهمیت است.

 مساله این است كه كسی درك درستی از ابعاد كلاهبرداری یا اختلاس واقع‌ شده ندارد. مبلغ سه هزار میلیارد تومان، در زمان وقوع حدودا برابر سه میلیارد دلار بوده است كه این رقم بیش از شش در هزار از كل تولید ناخالص داخلی كشور است!! برای روشن شدن ابعاد ماجرا باید گفت كه اگر در ایالات متحده، اختلاسی با این ابعاد صورت گیرد، باید حدود 150 میلیارد دلار باشد!! كه گمان نمی‌رود

 كل كلاهبرداری‌های آن كشور در طول یك دهه و حتی یك قرن به این رقم برسد. اجازه دهید مثال دیگری بزنیم تا درك بهتری از واقعیت ماجرا به دست آید.

 فرض كنید كه جسد یك نفر در اطراف شهر پیدا شود و یقین هم حاصل شود كه او به دست فرد یا افرادی كشته شده؛ روشن است كه در شهری چون تهران وقوع چنین رویدادی در فاصله چند هفته یا چند ماه چندان غیرمنتظره نیست و با شنیدن آن كسی احساس نا‌امنی یا تعجب نخواهد كرد، و بطور عادی پلیس هم در پی شناسایی هویت مقتول و قاتل خواهد بود. ولی اگر هر روز صدها جسد بی‌صاحب در گوشه و كنار خیابان‌های شهر دیده شود، در این صورت دیگر كسی از خانه بیرون نخواهد آمد، در این صورت مساله اصلی این نخواهد بود كه چه كسانی مرتكب این قتل‌ها شده‌اند، مساله این است كه چرا وضع جامعه به صورتی است كه تا این حد از قتل و در روز روشن رخ می‌دهد.

 ابعاد اختلاس سه هزار میلیارد تومانی در شعبه یك بانك، معادل آن است كه روزانه ده‌ها جسد در یك كوچه فرعی و نه خیابان تهران انداخته شود و این كار مدت‌ها ادامه یابد تا اینكه تعداد كشته‌ها به صد‌ها و هزار‌ان نفر برسد، بعد از آن یكی، دو نفر مدعی شوند كه فلان یا همان جریان خاص مرتكب این جنایات شده‌اند، ولی هیچ سخنی از این به میان نیاید كه چرا و چگونه این همه قتل تنها در یك كوچه از شهر رخ می‌دهد.

 شما كه برای دوشیدن پستان قدرت، شعار‌های رنگ و وارنگ دادید كه در سر لوحه آن مبارزه با فساد و رانت بود، اكنون یك رقم اختلاس آن با كل اختلاس‌هایی كه در تاریخ این كشور از زمان مادها تاكنون انجام شده، یكجا برابری می‌كند، چه پاسخی برای مردم دارید؟

 مساله اصلی این نیست كه چه كسی آن را انجام داده، مساله مهم‌تر این است كه شرایط را به گونه‌یی درآورده‌اید كه یك یا چند نفر توانسته‌اند چنین فساد بزرگی را مرتكب شوند. به علاوه آنان هم كه انجام داده‌اند (بر فرض درستی ادعای شما) كسانی هستند كه با همراهی خودتان و برای تحقق همین شعارها در مصدر امور قرار گرفته‌اند. آنان از آسمان یا از آن طرف مرزها نیامده‌اند.

 حتی اگر هم از خارج آمده باشند، در زمینی كه شما آماده كرده‌اید كشت شده‌اند و امروز محصول آن را درو می‌كنید. منتسب كردن فلان فرد یا گروه سیاسی به اختلاس بزرگ فعلی، همان نعل وارونه‌یی است كه در سیاست می‌زنید.

 هر كس كه گزارش به بانك افتاده باشد، می‌داند كه برای گرفتن چند میلیون یا چند ده میلیون تومان وام كوتاه‌مدت یك ساله با بهره‌های نجومی 22 درصد، چندین برابر اصل وام باید وثیقه بگذارد و ماه‌ها دوندگی و خرج كند و در پایان هم معلوم نیست راه به جایی ببرد، پس چگونه می‌شود كه در یك بانك دولتی، سه هزار میلیارد تومان بدون اطلاع مدیر‌عامل، هیات‌مدیره یا حتی بانك مركزی به كسی وام داده شود؟ و به احتمال فراوان این همان وام‌های 12 درصدی است كه به نام كاهش نرخ بهره بانكی، از حلقوم پس‌انداز‌كنندگان كوچك درآورده و به جیب كلان‌سرمایه‌داران رانتی ریخته‌ شده است.

 جالب اینكه با این پول اختلاس شده، بانك تاسیس می‌كنند و احتمالا سود 72 درصدی بهره اعتبارات پرداختی از سوی بانك خود را هم از همین مردم دریافت خواهند كرد! اجازه دهید دوباره به مساله اصلی پرداخته شود.

 اگر كسی مفقود و كشته شود، حتما خانواده و نزدیكانی دارد كه قضیه را پیگیری می‌كنند، اگر دزد به خانه كسی بزند، او پیگیر اموال مسروقه خود خواهد بود و این دزدی جایی ثبت می‌شود. ولی اگر كسی اموال عمومی را بطور مخفیانه چپاول كند، به همین دلیل است كه با وجود قیمت‌های بالای صد دلار برای هر بشكه نفت، رشد اقتصادی كشور در حوالی صفر درجا می‌زند و فریاد بنگاه‌های تولیدی از كمبود نقدینگی و اعتبارات به آسمان رفته است، ولی در عین حال هر روز مثل قارچ، یك بانك تاسیس شده و هر روز نیز ده‌ها شعبه از این بانك‌ها در بهترین اماكن تجاری در حال راه‌اندازی هستند.

 مساله اصلی این است كه بیشترین شعار سیاسی انتخاباتی اصولگرایان، در اصلاح بانك‌ها و توزیع عادلانه اعتبارات و مبارزه با فساد متمركز شده بود و اكنون نتیجه حاصل از پیگیری 6 ساله این شعار، چنین است كه می‌بینیم. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.    

هیچ نظری موجود نیست:

تــصـــویــــر روز

تــصـــویــــر  روز