بعضی وبلاگها توی اینترنت پیدا میشود که هر مزخرفی که بنویسند، یک جماعت بیکار می آیند و میخوانند. و جالب اینکه همیشه بالای 100 لایک (امتیازی که خواننده های گوگلریدر به نوشته ای میدهند که یعنی آن را پسندیدهاند) بالای این مطالب میخورد!
به چند نمونه توجه کنید:
وبلاگ شماره یک را یک زن مجرد مینویسد. او به خارج رفته. و الان تنها زندگی میکند. در کشور اطریش گلیم خودش را از آب بالا میکشد. و اغلب هم شبهایش را با الواطی و مردبازی میگذراند. و از اینکه شوهر و پدر و مادری، دور و برش نیست که مزاحم کارهایش شود، خیلی خوشحال است؛ و گاهی گریه میکند! به نمونهای از مطالب او نگاه کنید:
دیشب آلفرد آمد پیشم. دم در بغلم کرد. بعد گفت خوبی عزیزم؟ جوابش را ندادم. گفت بریم بخوابیم با هم؟ گفتم بریم. رفتیم. خیلی حال داد!
تعداد لایک های این نوشته: 272 لایک!
وبلاگ شماره دو را یک مامان جوان می نویسد. او با شوهر و یک پسرش زندگی میکند. شوهرش هم علاقه خاصی به پرورش سوسمار دارد. گاهی البته مطالب بامزهای می نویسد. مثلا:
دیروز با پسرم سر راه مهد کودک رفتیم مغازه آقای زیگولو. همان که چیپسهای خوشمزهای دارد. گفتم سلام آقا زیگولو! چیپس داری؟ پسرم گفت نه مامان من پفک میخواهم. از آقا زیگولو پفک خریدیم. و توی راه خانه خوردیم. خیلی جالب شد!
تعداد لایک های این مطلب: 124 لایک!
وبلاگ شماره سه را چند نفری به اتفاق مینویسند. و همهاش آخرش میگویند: این هم شد کشور؟.. به نمونهای از مطالب این وبلاگ توجه ویژهای بنمایید:
داشتم از سر چهارراه رد میشدم، یک دختر و پسر ایستاده بودند حرف می زدند. پسره گفت بگذار ببوسمت عزیزم! دختره گفت: وا؟ مگر می شود آیا؟... آخر این هم شد کشور؟
تعداد لایک های این نوشته: 886 لایک!
به نظر میرسد برخی وبلاگها اگر هم بگوزند (با عرض معذرت) برخی می آیند برایش یک لایک می گذارند به یادگار!!
در حالیکه بسیاری دیگر وبلاگ وجود دارد که با مقالات تحلیلی و حتی پیشبینیهای قابل تاملشان خواننده بسیار اندکی دارند. و اگر در برخی سایتهای پربیننده مطالبشان بازنشر نشود، شاید اصلا خوانده نشوند.
به هر حال این تاسفی است که باید به حال دنیای ارتباطات خورد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر