اگر میخواهید معنای واقعی «مردانه زیستن» و «مردانه مردن» را درک کنید، بهتر است در قم به قبرستان نو که در جنوب غربی حرم حضرت معصومه (ع) قرار دارد سربزنید. و در جنوب غربی این قبرستان ۹۰ ساله، دنبال آرامگاه خانوادگی میراشرافی بگردید! در آن اتاق، قبر سید مهدی میراشرافی را خواهید دید که روی سنگ آن نوشته شده که :«آرامگاه پدری مهربان و دلسوز که مردانه زیست و مردانه از دنیا رفت»!
حالا میتوانید به راحتی بفهمید که معنای مردانه زیستن و مردانه مردن، یعنی اینکه روز ۲۸ مرداد ۳۲ با همکاری و پشتیبانی نظامیان وطنفروش داخلی و استعمارگران انگلیسی و آمریکایی، مسؤول تسخیر رادیو ایران شوی. و پس از اشغال رادیو، با افتخار و غرور تمام از صدور فرمان شاه مبنی بر نخستوزیری زاهدی و عزل مصدق خبر بدهی و بگویی:
«الو الو! اینجا تهران! الو الو! اینجا تهران! خبر بشارتآمیز! خبر بشارتآمیز! مصدق خائن فرار کرده است! هزاران نفر را در تهران، امروز مصدق خائن به مسلسل بسته است! من که با شما سخن میگویم میراشرافی نماینده مجلس شورای ملی هستم. مردم در تهران قیام کردند و خانه مصدق را به آتش زدند و حسین فاطمی را قطعه قطعه کردند!»
مردانه زیستن و مردان مردن در قاموس بعضیها یعنی اینکه از مرداد ۳۲ تا بهمن ۵۷ به مدت ربع قرن، خود را یک «شاهپرست» و «چاکر و خادم شاهنشاه» بدانی و بنامی. و در قبال این چاکری، بر رعیت بینوا سروری کنی. و بعد از آنکه به حکم حاکم شرع اعدام شدی، ورثهات به دنبال میلیاردها تومان پول بیزبانی باشند که در ازای همان چاکری به جیب زدهای!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر