عجیب است و قابل توجه. اما دارد شرایطی در خاورمیانه رخ میدهد، که از هر حیث جدید است.
هم جدید است و هم بسیار زیبا! و از همه مهمتر، این ما ملت سبز بودیم که اول بار همه اینها را در ایران آفریدیم. و بعد از آن بود که در همه خاورمیانه دارد پیاده میشود.
هر روزه در خاورمیانه جوانانی را میبینیم که علیه حاکمان فاسد کشورشان شعار میدهند. جوانانی که شاید خودشان هم چندان عابد و زاهد نباشند. اما در مبارزه با حاکمان فاسد ِ در قدرت، خیلی جدیاند. جوانانی با تیپهای غربی؛ عینکهای دودی، و حجابهای کم نسبت به عرف محلشان. جوانانی که زبان انگلیسی را خوب حرف میزنند. تحصیلکردهاند. و به تجهیزات جدید ارتباطی دسترسی دارند.
در کنار این جوانان، نیروهای مذهبی هم حضور دارند. میخواهد اخوان المسلمین مصر باشد، یا یگانهای رزمی در لیبی. همانها که روی ماشینهای حمل سلاحشان را پر کردهاند از شعارهای الله اکبر و لاالهالاالله.
و این است که جدید است!
همیشه این باور وجود داشته که این دو نیرو، مخالف همند. اینکه نیروهای مذهبی، طرفدار ایجاد حکومت اسلامی هستند؛ و غربزدهها هم طرفدار حکومتی به مدل غرب. اما اینک این دو نیرو با هم متحد شدهاند علیه دیکتاتورها. و جالب اینکه هر دو زبان هم را به خوبی می فهمند! و اتحادشان تاکتیکی و نمایشی نیست.
نظیر همین مدل را در ایران هم شاهد بودیم. جنبش سبزی که به قول آقایان، ملغمهای است از همه چیز! اما در حقیقت اتحادی است از این دو نیرو: جوانان غیرمذهبی که در برابر فساد حاکمان خودکامه شوریده اند؛ و نیروهای مذهبی که با طرح و برنامه و جدیت در کنار این جوانان هستند. و اتحادشان هم کامل و مداوم است.
ما اگر بخش مذهبی جنبش سبز باشیم، به طور کامل با بخش غربزده جنبش، تفاهم داریم. حرف آنها را میفهمیم. و آنها هم ثابت کردهاند حرف ما را می فهمند. در آن وقت، که پشتبامها از شعار اللهاکبر لبریز میشد.
اما اتحاد ما هیچ وقت به حذف یکی از دو طرف نخواهد انجامید. که اصولا اگر این اتفاق بیافتد، باز همان بلایی سر قیام امروزمان خواهد آمد که بار پیش بر سر انقلاب در برابر رژیم شاهنشاهی آمد.
ما جوانان پاک را قبول داریم. درست است که آنان عابد و زاهد و مسلمانا نیستند. اما فطرتشان بسیار پاکتر است از حاجیهای سپاه و بسیج، که جنایت و فساد و تجاوز برایشان از اوجب واجبات است. و بخاطر حفظ نظام هر کثافتی را مرتکب میشوند. برای ما جوانانی که گناهانشان در حد گناهان فردی است، بسیار قابل قبولتراند از ماموران وزارت اطلاعات که فیلم شکنجه کردن (جنسی) همسر رییس سابقشان -سعید امامی- در همه جا موجود است.
ما با جوانانی که در بسیاری میادین، پاک و دشمن فساد هستند؛ متحد می شویم. اصولا بیشتر از دو سال است متحد شدهایم. و تا آخر هم متحد خواهیم ماند.
این جوانان هم حرف ما را می فهمند. و میدانند اگر بخواهند همه اصول را کنار بگذارند، و فقط حرف تخریب شرایط موجود را بزنند، و برنامهای برای ساختن فردا نداشته باشند؛ اصولا هیچ چیزی بر روی ویرانههای جمهوری اسلامی بنا نخواهد شد. همه قبول داریم که ما نمیخواهیم همه اصول فکری و اعتقادی مردممان را نابود کنیم. که اصولا در آن وضیعت چیزی نخواهیم داشت برای داشتن. نابود کردن همه چیز، نه برای ما و نه برای جوانان، هدف نیست.
ما میخواهیم این حکومت ظلم را براندازیم. و برای همیشه ظلم را از این کشور پاک کنیم. آزادی را برای همیشه در آن برقرار کنیم. و پیشرفت و رفاه را در سرزمینمان به ارمغان بیاوریم.
و این همه، هم میتواند با الگوبرداری از غرب صورت گیرد، و هم با موازین و آرمانها و دستورات دینی همراه باشد.
این دین است که اصلیترین حامی آزادی است. مدافع پاکی است. و دشمن سرسخت فساد و ظلم است.
و میدانیم فرق است بین جمهوری اسلامی با اسلام. که اصولا جمهوری اسلامی و رهبر فاسد آن دیگر هیچ چیزی از اسلام باقی نگذاشتهاند. رهبری که رسما و علنا خود را با تجاوز جنسی حفظ می کند.
در لیبی وقتی دختران دانشجو جلوی دوربین ها به زبان انگلیسی میگویند: قذافی تمام شده است؛ آنطرفتر نیروهای اسلامی با شعار الله اکبر در حال شلیک راکت به گردانهای قذافیاند، تا قذافی واقعا تمام شود. و این اتحاد، به هر دوی این دو نیرو کمک میکند.
اشتباه نکنیم. در تمام سرزمینهای خاورمیانه، حاکمان دیکتاتور، از اسلام همانقدر استفاده ابزاری کردهاند که حاکمان ایران. فرقی با هم ندارند. اما مردم خاورمیانه آنقدر هوشیاری داشتهاند تا بدانند قذافی و بشار و مبارک، اگر از اسلام حرف هم میزنند، اعتقادی در زیر کلامشان وجود ندارد. اسلام، مال مردم است؛ نه مال فاسدان دیکتاتور. نه مال مبارک بود و نه مال خامنهای است. اسلام مال ماست. و همان طور که همه فریاد زدیم اللهاکبر، فردا هم همین گونه خواهیم بود.
ما هم برای فردا مسلما حکومتی اسلامی نخواهیم خواست. بلکه حکومتی صالح اگر به وجود آید، ما هم به بخش مهمی از اهداف اسلامیمان رسیدهایم. که اصولا اسلام، معنایی جز صلاح و خوبی ندارد.
در حکومت آینده؛ درست است که با فساد مبارزه خواهد شد. و فحشا دیگر مانند زمان جمهوری اسلامی وجود نخواهد داشت. خیابانها از فاحشههای کم سن و سال پاک خواهد شد. و اوباش چاقوکش، به زندان خواهند افتاد. اما حجاب، دیگر اجباری نخواهد بود. دانشگاهها برای فعالیت و کار و تلاش، محیطی آزاد خواهند داشت. دست نیرهای انتظامی و نظامی از امور کشور کوتاه خواهد شد. و همه جا قانون حکومت خواهد کرد. عقیده و ابراز آن برای همه آزاد خواهد بود. که اصولا دین وقتی به اعتلا می رسد که در محیط آزاد بتواند برتری خودش را نشان دهد.
ما و جوانان در اتحادی واقعی، هر دو طرفدار آزادی هستیم. و هر دو برای دین احترام قائلیم. خدای واحد را قبول داریم. و هر دو دشمن سرسخت خرافاتیم. تفکر و آزادی اندیشه، هدف هر دوی ماست. و مبارزه با فساد و فحشا، آرزوی هر دوی ما.
ما با هم اتحادی استراتژیک برقرار کردهایم. گرچه با هم متفاوتیم. اما تفاوت هم را به رسمیت میشناسیم. و میدانیم به هم نیاز داریم. اگر جوانان نباشند؛ حکومت خیلی زود به دیکتاتوری خواهد رسید. و اگر نیروهای مذهبی نباشند، جوانان خیلی زود به ناکجاآبادی فرود خواهند آمد که شاید خودشان به پای دهها دیکتاتور قربانی شوند.
امروز خاورمیانه، اتحادی را تجربه میکند که در تمام تاریخ، از آن بیبهره بوده است. و همین بوده که همیشه در فقر و ناکامی و فساد دست و پا میزده است.
و امروز فرصتی به دست آمده که با نابودی دیکتاتورها، تازه آغاز میشود: اتحاد این دو نیروی عظیم! فرصتی برای ساختن سرزمین هایمان، که تازه دارد آزاد میشود.
آزاد از همه فسادها و خرافهها. و ساخته می شود در همه نعمتهای مادی و معنویتها.
که ما به هر دو نیاز داریم.
پس فریاد می زنیم الله اکبر! و فریاد می کشیم زنده باد آزادی!
که ما حرف همدیگر را به خوبی میفهمیم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر