حقیقت دارد که گاهی نسبت به وقایع و ابراز نظرهای خارجی، حساسیتهایی نشان داده میشود که غیرواقعی و سادیسمی است.
مثلا یکی از دلایلی که بسیجیان ولایت در حوادث دو سال گذشته برای خودشان میتراشیدند، این بود که چرا آمریکا و اسرائیل از شما سبزها حمایت کردند؟ در حالیکه به احمدینژاد فحش میدادند؟... و همین دلیل را کافی میدانستند برای آنکه خودشان را حق مطلق بیانگارند! و البته بخاطر این حقانیت، همه گونه ظلم و ستمی را که در حق مردم روا داشته بودند، توجیه کنند.
برای همین، به دو واقعه همین چند روز گذشته نگاهی میاندازیم.
بعد از حضور برخی از مردم در روز 22 خرداد در خیابانی در تهران، تعداد زیادی از مردم بازاشت شدند. و این موجب شد برخی کشورهای غربی کار معمولشان را در این مواقع انجام داده و از دولت سرکوبگر بخواهند بازداشتیها را آزاد کند. در همین راستا هم انگلیس چنین چیزی را اعلام کرد.
واضح است که ما باید بلافاصله نتیجه بگیریم انگلیس دارد از سبزها حمایت میکند. و چه چیزی بدتر از اینکه انگلیس از کسی حمایت کند! لاجرم این سبزها باید موجودات پلیدی باشند! و حقشان است که بسیجیان دلاور آنها را به داخل مقرهایشان برده، ارشادشان کنند! حالا ممکن است این ارشاد از نوع پایینتنه باشد! اما حقشان که هست، نیست؟ وقتی دولت پلید انگلیس از آنها حمایت میکند، ما چرا ارشادشان نکنیم؟!
در واقعه دومی، صندوق بین المللی پول که وابستگی اش به صهیونیزم جهانی بر همگان واضح و روشن است، از طرح هدفمندی یارانهها در ایران حمایت کرده است و در اظهار نظر بیشرمانهای اعلام کرده است این طرح در ایران بسیار موفقیت آمیز بوده است.
واضح است که ما باید دشمنشناس باشیم. و هر زمان دشمن از ما تعریف کرد، بدانیم کارمان اشتباه بوده است. این وصیت امام راحل به همه ماست. بیعلت که چنین صندوق بیشرمی نمیآید از ما دفاع کند. چطور است که این صندوق پلید همیشه مستضعفین را مورد تاخت و تاز قرار میدهد و گرسنگان عالم از ستم این صندوق است که شبها گرسنه به بستر میروند؛ اما حالا این صندوق دلش برای ما سوخته است؟ واضح است که ما کاری کردهایم که صهیونیستها و استکبار ستمگر عالم از ما دارد تعریف میکند. وقتی مردم کمرشان زیر گرانی و بیکاری و نداری خرد میشود، معلوم است که دل صندوق بین المللی پول شاد میشود. به دست آوردن دل این صندوق پلشت، به بهای شکستن دل مردم مستضعف کشورمان بوده است...
اگر تحلیل اول را درباره حمایت انگلیس از سبزها بپذیریم، مجبوریم تحلیل دوم را هم در حمایت صندوق پول از دولت احمدینژاد قبول کنیم. چارهای نداریم. یک بام و دو هوا که نمیشود. نمیشود یک جا بگوییم ما دشمن را مجبور کردیم عملکرد ما را تایید کند. و یکجا بگوییم ما چقدر وابستهایم که دشمن دارد از ما تعریف می کند. این دوگانه فکر کردن و تحلیل ارائه دادن آنقدر بیشرمانه است که فقط کسانی مرتکبش میشوند که ید طولانیای دارند در دروغگویی به هدف شستشوی مغزی نیروهای تحت امرشان. این کار رژیمهای فاشیستی نازی و موسولینی و استالینی است. ممکن است چند تا بسیجی در دو تا مقر سپاه این تحلیلها را از مربی سیاسی مربوطه بپذیرند و چشمانشان تیز شود که چه مطالب جدیدی دارند میآموزند در حالی که به عقل جن هم نمیرسد؛ اما هزاران انسان دیگر هم دارند نگاه میکنند که شما چقدر بیشرمانه در حال تکرار اعمال همه فاشیستهای دنیا هستید.
راستی در مورد مطلب اول این مقاله:
درست همان زمانی که به نیروهای بسیجی میگفتند آمریکا و انگلیس از سبزها حمایت میکنند، احمدینژاد داشت با آمریکاییها مذاکره محرمانه میکرد و انرژی هستهای را به حراج گذاشته بود. و چند ماه قبلش هم اوباما و مقام عظمای رهبری با نامهنگاریهایی به توافق رسیده بودند که دست ایران برای سرکوب آینده کاملا باز باشد.
همان سرکوبی که مبارک نتوانست با دست باز انجامش دهد!
فاعتبروا یا اولی الابصار!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر