هفته پیش، احمد خاتمی (که فکر میکنم یکی از بدنامترین آخوندهای دنیا باشد) با خواندن حدیثی گفت: کسانیکه یاس در جامعه تولید میکنند؛ منافقند.
حالا این بحث سیاهنمایی و تولید یاس از نظام مقدس اسلامی ما هم شده مرکز بحث و خنده حضار!
مثلا اگر سال 71 باشد و مقام معظم برای اینکه رقیبان سیاسیشان را بنوازند، بیایند و از شبیخون فرهنگی بنالند و اینکه اوضاع فرهنگی اخلاقی جامعه در حال فروپاشی است، گریه و زاری کنند؛ اصلا سیاهنمایی به حساب نمی آید!.. اما اگر سال 88 به بعد باشد و مقام معظم رهبری همه رقبا را کنار زده باشند و آنها را در حبس و حصر قرار داده باشند؛ هر کسی بیاید و از وضع فروپاشیده فرهنگی اخلاقی جامعه حرف بزند؛ حتما دارد سیاهنمایی می کند، تولید یاس می کند، جاهطلب است و هوای نفسش مجبورش کرده بخواهد قدرت رهبر را تضعیف کند، و منافق است! پس باید لهش کرد، نصفش کرد، کشُتش، و دست آخر هم یقین گــازش گرفت!!
بگذریم... میخواستم اصلا یک چیز دیگر بگویم!
از حدیثخوانی احمد خاتمی که بگذریم؛ یاد حدیثخوانی احمدینژاد میافتیم. یادمان می آید آن حدیث معروف که: دروغگو خائن است، و خائن ترسوست!
احمدینژاد احتمالا آن حدیث را در صفحات تقویم بچهاش پیدا کرده بود! بعد هم آمد پشت تلویزیون جلوی میلیونها بیننده انتخاباتی نتیجه گرفت: ما مگر ترسیده ایم؟... و می خواست بگوید: پس من آیا دروغگو میشوم مگر؟!!
و من میگویم وقتی سگها اینطور دین را زیر پایشان له کنند؛ مسلم است اعتقادات جوانها نابود میشود. اکنون بعد از دو سال که احمدینژاد همه اعتقادات مردم را زیر پنجههایش له کرده است، ببینید چه بر سر دین آمده. این برخی از لینکهای اخیر جوانان ایرانی است که سرشار است از اهانت به امامان شیعه:
...
راستی چــه کـسـی پـاسـخـگـوسـت؟ (غیر از آن کسی که نظراتش به نظر احمدینژاد نزدیکتر بود؟!)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر