بخشی از گفته های یک دختر طلبه ی ولایی:
به نظر من عوام نباید وارد سیاست بشوند. عوام یعنی کسانی که از اخبار پشت پرده بی خبرند و خیلی هنر کنند بی بی سی و رادیو فردا بخوانند و فکر کنند دیگر همه ی اخبار مگوی رسانه ی ملی را فهمیده اند.
عوام یعنی کسانی که شغل و حرفه شان ربطی به سیاست ندارد و هیچ وقت هم نمی خواهند مرد سیاست بشوند.
یعنی کسانی که هیچ سر و سری با عروسک گردانان معرکه ی سیاست ندارند و می خواهند با همین اطلاعات ناقص تحلیل های عمیق هم داشته باشند. عوام که وارد سیاست شوند هم زندگی را به خودشان زهر می کنند هم دیگران.
من فهمیده ام که بدون دانستن اخبار مگو، تحلیل اخبار اشتباه محض است. تعریفم هم از تحلیل سیاسی نظر دادن درباره اوضاع جاری مملکت نیست. اینکه بخواهی با چهارتا کلام شنیده و تاکسی خبرها حدس بزنی که علت اصلی فلان خبر فلان فعل بوده!
متاسفانه وبلاگستان عوام پرور دنیای سیاست شده. بلندگو را داده دست کسانی که فقط به منابع محدود خبری متصل هستند و برای همه تصمیم می گیرند و نظر می دهند.
اینترنت، همه ی اخبار نیست.
عوام بودن اسمش بدتر از خودش هست! عوام، رعیت نیست. عوام کسی است که مشی سیاسی اش مشخص است. باری به هر جهت نیست. سیاسی است؛ اما سیاست زده نیست.در مسائل سیاسی اظهار نظر می کند؛ اما ادعا نمی کند که همه دان است. سرش به کار خودش هست، می تواند یک چهره فرهنگی شناخته شده باشد، می تواند یک رئیس دانشگاه باشد، می تواند هزار و یک کاره باشد در این مملکت؛ اما ملعبه سیاسی بازی نشده باشد.
به نظر من که ولایتمداران هم کم کم دارند کله می جُنبانند و یک خورده ای یک چیزهایی می فهمند! می فهمند که هر چی توی هیات و تلویزیون و سخنرانی های بیت گفتند؛ نباید باور کرد. که گاهی همه این بیت و تلویزیون و هیات یک چیزی را دارند توی احساسات مثلا پاک مــا فرو می کنند؛ اما اصلا قضیه بالا کشیدن مثلا یک چاه نفت است که آقازاده رفسنجانی می خواسته بالا بکشد؛ اما در اصلا آقازاده مقام معظم رهبری رویش نظر داشته است...
دارند کم کم می فهمند... یک چیزهایی... امیدوارم... می فهمند... به مولا!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر