خدمت آقای باراک اوباما؛ رییس جمهور ایالات متحده!
همان طور که می دانید ما جوانان ایرانی؛ نسلی شجاع هستیم. و این را در بیست ماه فتنه خوشرنگی که در تهران به راه انداختیم؛ به همه دنیا نشان دادیم. پس تعارف نداریم که با قدرتمندان دنیا همچون شما هم بدون تعارف سخن بگوییم.
پیام نوروزی شما را شنیدیم. و روی آن فکر کردیم.
آقای اوباما!
فکر نمی کنید دوران عوام فریبی به پایان رسیده است؟
مسلم است از اینکه به جوانان ایرانی احترام میگذارید؛ یا زندانیان سبز ما را با شکوه یاد می کنید؛ خوشنود می شویم. و از اینکه می خواهید با ما باشید؛ غرق شعف می شویم. اما مطمئن باشید ما هم انتظار صداقت داریم.
انتظار داریم با کلمات بازی نشود. و سخن اگر گفته می شود، از سر صدق گفته شود. همان طور که از رهبران کشورمان همین انتظار را داشته ایم. و آنها را تا آنجا که توانسته ایم؛ بخاطر این بی صداقتی شان، مجازات کرده ایم. یادتان باشد کم مجازاتی هم نبوده آنچه ما کرده ایم. و یادمان باشد اولین تکان های این موج خاورمیانه ای جدید را جوانان تهرانی در 20 و 25 و 30 خرداد 1388 آفریدند.
گفتید یک دولت سختگیر و غیرپاسخگو در کشور ما وجود دارد که با ترساندن مردمش، حکومت می کند.
آری، چنین است. و ما همه دردمان همین است. و از شما بخاطر بیان آنچه که هست؛ خرسندیم.
گفتید دولت ایران دولتی است که نمی گذارد مردم ایران توان بالقوه خود را به تحقق درآورند.
از بیان این خوشنودیم. اما می پرسیم مگر فقط این دولت ایران است که چنین است؟
صادق باشید. آیا آمریکا؛ تمدن خودش را بر همین اساس پایه نگذاشته است؟ آیا دکترین کلان سیاسی آمریکا بر همین بنا نیست که دیگران را کنترل کند که توانند رشد کنند؛ تا آمریکا رشد کند؛ و این گونه بتواند بر همه دنیا مسلط باشد؟ آیا همین خوی آمریکا نیست که نمی گذارد و نگذاشته است دنیای ما به اندازه ای که لیاقتش را دارد؛ ببالد؟ مگر نه این است که شما همه ملت های دنیا را پایین نگه می دارید؛ تا فاصله ی شما در این رقابت ناجوانمردانه با آنان حفظ شود؟ تا اینگونه بالاترین ارتش؛ بالاترین تکنولوژی بالفعل؛ و بالاترین ثروت موثر، همه در دستان آمریکا باشد؟
گفتید دولت ایران نفرت انحراف آفرین از آمریکا را ترویج می کند که از آن نه فرصت برای مردمش به وجود می آید نه کار.
و من می پرسم این نفرت را دولت ایران به وجود آورده است یا خود دولت آمریکا؟!
این آمریکا نبود که به افغانستان کوچک و زخم خورده حمله کرد؛ و کشوری را چون زمین زراعتی پاییزه شخم زد؟ این آمریکا نبود که بی هیچ دلیلی به ملت عراق حمله نمود؛ کشوری را اشغال کرد؛ که ثمره آن بیش از یک میلیون کشته بیگناه عراقی بوده است؟ این آمریکا نبود که اردوگاه های شکنجه و مرگ را در عراق درست کرد و زن و مرد را با دستور ِ سازماندهی شده، زیر شکنجه های جنسی قرار داد؟ ابوغریب را که خود پنتاگون به عمد افشایش کرد که یادتان هست!.. چرا اینکارها را کردید؟ شما که روی آلمان نازی و اردوگاه هایش و استالین و شکنجه گاه هایش را سفید کردید!.. شما اگر می خواستید با گروه های مسلح برخورد کنید؛ وقتی آنها را گرفتید؛ چه نیازی داشتید به آزارهای جنسی؟ غیر از این بود که می دانستید برای مسلمانان، این سری از آزار؛ خیلی مهم است و می تواند شما را برای مسلط شدن تان براوضاع یاری کند؟
اگر نظام ایران کهریزک را درست کرد؛ از ابوغریب شما یاد گرفت. و اگر آن را افشا کرد و بست؛ از افشا و برخورد پنتاگون ِ شما با ابوغریب تقلید کرد.
راستی یادتان هست در دورانی که ما در خیابانهای تهران، سهمیه هر روزه باطوم و گلوله مان را دریافت می کردیم؛ شما گفتید دولت تقلبی ما را به رسمیت می شناسید؟ یادتان هست آن روزها بجای اینکه به سمت ملتی برخاسته متوجه شوید و دست دوستی تان را به سوی کسانی دراز کنید که صداقتشان را قبول دارید؛ به سمت دیکتاتورهای خون آشامی رفتید که امروز دارید آنها را نفرین می کنید؟ آیا یادتان رفته در سال گذشته حساب بر روی دوستی با احمدی نژاد، شما را از چشم ها انداخت؟ و خیال کردید اگر با او مذاکرات پنهانی انجام دهید، می توانید به توافقات هسته ای پُرسودی نائل شوید و در این میان اگر یک ملت در وسط میدان مبارزه، قربانی هم شد؛ شد! یادتان هست خیانتی را که سال پیش در حق دموکراسی، عدالت، و قیام برای آزادی روا داشتید؟
آقای اوباما!
اگر باور دارید که امروز عصر ارتباطات است؛ و اینترنت است که حکومت می کند؛ اگر باور دارید جهان را جوانان به تسخیر در می آورند؛ اگر باور دارید دیگر دروغ و سرکوب، فرصتی برای تسلط و برتری ندارند؛ پس شما هم دروغ نگویید. کلک هم نزنید. زیرا دقایقی نخواهد گذشت که جوانان ایران و بلکه همه جهان افشایتان خواهند کرد.
بگویید شما چرا سال پیش از قیام مردم تهران دفاع نکردید؟ جواب این سوال را به جوانان دنیا بدهید. و بگویید چرا دست دوستی مخملی و چدنی تان را به سمت دیکتاتور ایران دراز کردید! چرا در بهار 88 برای او نامه نوشتید. و به او اطمینان دادید که دست او برای سرکوب مردم ایران کاملا باز است. جواب این سوالات را بدهید.
و بعد از این است که می توانید در پیام نوروزی خود؛ با جوانان ایرانی از دموکراسی و آزادی، سخن بگویید. و زمامداران ایران را بخاطر بی توجهی به آنچه در جهان امروز میگذارد؛ ملامت کنید.
البته ما به تلاش مان برای برقراری حکومتی مردمی ادامه می دهیم. دوست تان احمدی نژاد هم می تواند حکومت امام زمانی اش را در یک سرزمین دیگر که در اختیارش قرار خواهید داد؛ تشکیل دهد! شاید یک اسرائیل دوم!
و البته برای برقراری آزادی، عدالت، توحید، و رفاه مردم مان هم می جنگیم.
و پس از آن البته همه توان مان را به کار خواهیم انداخت تا ملتی قوی شویم. شاید به مدل کره جنوبی یا حتی ژاپن. و آن روز است که حاضریم در روابطمان با آمریکا؛ احترام متقابل را رعایت کنیم. مانند دو ملت قوی به یکدیگر احترام بگذاریم. رابطه داشته باشیم. و دستان دوستی هم را بفشاریم.
پس یادتان باشد هزاران جفت چشم، نظاره گر کارهای شماست. هزاران جفت گوش هم شنوای حرف هایتان.
این را نگفتم که پیام هایتان را هوشمندانه تر بنویسید. گفتم که کارهایتان را طوری سنجیده انجام دهید؛ تا در زمان نوشتن پیام، جای رسوایی نماند!
باز هم از اینکه می خواهید کنار ما باشید، خوشحالیم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر