منفی گرایی، متاسفانه آفتی است که به جان "منتقدین" می افتد. کسانی که احساس می کنند دوای همه ی دردها، انکار همه چیز است. انکاری که گاه بصورت فحاشی خودش را می نمایاند.
روی دیگر این سکه، جزم گرایی است. نوعی مطلق گرایی؛ که مبتلای به آن، نتیجه های عجیب و غریبی از حوادث می گیرد. و در این میان مذهبی بودن یا نبودن، فرقی در اساس ماجرا ندارد.
گاهی مانند زرقاوی، شیعیان را دشمنانی بدتر از آمریکا به حساب می آورد. و گاهی مانند ایرانیان مقیم خارج از کشور؛ در حمله ی به دین و سنت و حتی ادب و احترام، خودش را نشان می دهد.
و من می بینم که رسانه ای مانند خودنویس، که می تواند گوشه ای از دردهای این مردم را مرهم باشد، به همین بلای جانسوز مبتلاست.
خیال می کند با حمله به این و آنی که پرچمی را بلند کرده اند، می تواند خودش را تسکین دهد. گاهی به بنیان های دینی حمله می کند؛ و گاهی به رهبران جنبش سبز که جایی در دل مردم باز کرده اند. و در این میان است که برای خودکشی شاهزاده، خودکشان می کند!
آقای خودنویس! یا خانم خودنویس! یا هر موجودی که هستی! آیا باید به موسوی و کروبی حمله کنی چرا که از دوران طلایی ای حرف زده اند؛ و از تو اجازه نگرفته اند و نمی دانند که تو چقدر از آن دوران بدت می آید؟! هیچ چیز دیگری نیست که تو به آن بتازی؟ واقعا نیست؟ و در این میان قضاوت تو راجع به دوران پهلوی چطور بوده است؟ به نظرت دوران خوبی بود؟ تو شرم نمی کنی برای خاندانی خودت را به آب و آتش می زنی که با خون جوانان همین مردم کاخهایشان را ساخته بودند؟ تو هیچ انتقادی به فساد و سرکوب و دیکتاتوری زمان شاه نداری، که برای علیرضا پهلوی مراسم ختم گرفته ای؟... اگر سرکوبگران این روزهای ایران، منفورین نزد مردم ایران هستند؛ یقین بدان خاندان و عاملان پهلوی جایگاه بهتری نداشته اند.
اما تو خیال کرده ای با این منفی گرایی می توانی خودت را آرامش دهی. از فرط نفرت به چیزهایی که اندک اندک نمی دانی که چیست؛ به دامان منفورین و بدترهایی غلطیده ای. و موج انکار همه چیزت را مانند همه کسانی همچون خودت، به دین هم کشانده ای و مقالاتی منتشر کرده ای مانند "گفتمان محمد". در حالیکه در همان زمان، مقالاتی که از روابط پنهانی احمدی نژاد و آمریکا سخن می گفته را حذف کرده ای. راستی باور کنیم که در پشت پرده، دستانت در دستان یک نفر از واشنگتن قرار ندارد؟
قضاوت است یا پیش بینی، باید بگویم مردم به امثال تو اطمینان نخواهند کرد. تو زود افول خواهی کرد. تو و همه کسانی که به هیچ چیز اعتقاد ندارید. و این بی اعتقادی را یک نوع رشد حساب می کنید. در "لا اله" غرق شده اید. و هیچ گاه به ساحل نجات "الا الله" نرسیده اید.
شما سقوط کرده اید. در حالیکه خودتان نمی دانید.
روی دیگر این سکه، جزم گرایی است. نوعی مطلق گرایی؛ که مبتلای به آن، نتیجه های عجیب و غریبی از حوادث می گیرد. و در این میان مذهبی بودن یا نبودن، فرقی در اساس ماجرا ندارد.
گاهی مانند زرقاوی، شیعیان را دشمنانی بدتر از آمریکا به حساب می آورد. و گاهی مانند ایرانیان مقیم خارج از کشور؛ در حمله ی به دین و سنت و حتی ادب و احترام، خودش را نشان می دهد.
و من می بینم که رسانه ای مانند خودنویس، که می تواند گوشه ای از دردهای این مردم را مرهم باشد، به همین بلای جانسوز مبتلاست.
خیال می کند با حمله به این و آنی که پرچمی را بلند کرده اند، می تواند خودش را تسکین دهد. گاهی به بنیان های دینی حمله می کند؛ و گاهی به رهبران جنبش سبز که جایی در دل مردم باز کرده اند. و در این میان است که برای خودکشی شاهزاده، خودکشان می کند!
آقای خودنویس! یا خانم خودنویس! یا هر موجودی که هستی! آیا باید به موسوی و کروبی حمله کنی چرا که از دوران طلایی ای حرف زده اند؛ و از تو اجازه نگرفته اند و نمی دانند که تو چقدر از آن دوران بدت می آید؟! هیچ چیز دیگری نیست که تو به آن بتازی؟ واقعا نیست؟ و در این میان قضاوت تو راجع به دوران پهلوی چطور بوده است؟ به نظرت دوران خوبی بود؟ تو شرم نمی کنی برای خاندانی خودت را به آب و آتش می زنی که با خون جوانان همین مردم کاخهایشان را ساخته بودند؟ تو هیچ انتقادی به فساد و سرکوب و دیکتاتوری زمان شاه نداری، که برای علیرضا پهلوی مراسم ختم گرفته ای؟... اگر سرکوبگران این روزهای ایران، منفورین نزد مردم ایران هستند؛ یقین بدان خاندان و عاملان پهلوی جایگاه بهتری نداشته اند.
اما تو خیال کرده ای با این منفی گرایی می توانی خودت را آرامش دهی. از فرط نفرت به چیزهایی که اندک اندک نمی دانی که چیست؛ به دامان منفورین و بدترهایی غلطیده ای. و موج انکار همه چیزت را مانند همه کسانی همچون خودت، به دین هم کشانده ای و مقالاتی منتشر کرده ای مانند "گفتمان محمد". در حالیکه در همان زمان، مقالاتی که از روابط پنهانی احمدی نژاد و آمریکا سخن می گفته را حذف کرده ای. راستی باور کنیم که در پشت پرده، دستانت در دستان یک نفر از واشنگتن قرار ندارد؟
قضاوت است یا پیش بینی، باید بگویم مردم به امثال تو اطمینان نخواهند کرد. تو زود افول خواهی کرد. تو و همه کسانی که به هیچ چیز اعتقاد ندارید. و این بی اعتقادی را یک نوع رشد حساب می کنید. در "لا اله" غرق شده اید. و هیچ گاه به ساحل نجات "الا الله" نرسیده اید.
شما سقوط کرده اید. در حالیکه خودتان نمی دانید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر